وقف در سیره معصومین علیهم السلام و علما و تا ثیر آن در اجتماع و اقتصاد
وقف در سیره معصومین علیهم السلام و علما و تا ثیر آن در اجتماع و اقتصاد مطلبی است که در این مقاله به آن اشاره می کنیم.
چکیده
مقالۀ حاضر با عنوان «سیرۀ معصومین و علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن» به هدف بررسی و تبیین سیره معصومین و علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن تنظیم شده است،
و به تبیین وقف، جایگاه وقف در اسلام، سیرۀ قولی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیرۀ عملی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیره علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن پرداخته شده است.
در آن از کلام الهی تا حدّامکان بهره جسته شده است. مقالۀ حاضر از نوع نظری و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته، ابزار جمعآوری اطّلاعات کیفی و از طریق کتابخانهای جمعآوری شده است و در آن به سؤالهای زیر پاسخ داده شده است:
وقف چیست؟
وقف در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟
سیره معصومین علیهمالسلام در وقف چگونه بوده است؟
علما در وقف چه سیرهای را دنبال مینمایند؟
نتایجی که از مقالۀ حاضر به دست آمده است: وقف سنّت حسنهای است که از دیرباز به اشکال گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام نیز آن را در مسیری روشن، منطقی و هدفدار قرار داده است.
در قرآن مجید آیهای مربوط به وقف به طور مستقل وجود ندارد؛ بلکه میتوان از آیات مربوط به انفاق، احسان، تعاون و ... به رجحان و استحباب وقف پی برد. ائمه معصومین )علیهمالسلام(با سیرۀ قولی و فعلی خود مردم را به وقف اموال خود تشویق نمودهاند.
در این راه از هیچ کاری فروگذار نکردهاند تا این صدقۀ جاریه در بین مردم ماندگار شود. علما نیز به بزرگان خود تأسی نمودهاند و با سیرۀ عملی خود بر آن صحّه گذاردهاند.
کلید واژهها: سیره، معصومین، علما، وقف، تبلیغ، ترویج.
مقدمه
امیرالمؤمنین علیبنابیطالب)علیهالسلام(میفرمایند: «إنَّ اِعْطاءَ هَذا الْمالِ قِنیَهٌوَ إنَّ اِمْساکهُ فِتْنَهٌ» (رسولی محلّاتی، 1386، ج 2، ص 123)؛ یعنی، به راستی که بخشیدن این مال ذخیرهای است (برای روز جزا) و به راستی که نگه داشتنش فتنه و گرفتاری است.
یکی از اموری که لازم است در بنای جامعه اسلامی مورد توجّه و عنایت خاصّ قرار گیرد، احیای سنّتهای اسلامی است. سنّتهایی که اگر به طور جدّی در جامعه رایج شوند، قادرند بسیاری از مشکلات و مسائل جامعه را بدون دخالت قوّۀ قهریه با تکیه بر انگیزه معنوی مردم حل کنند.
یکی از این سنّتهای حسنه «وقف» است. وقف یک سنّت اسلامی است که ریشه در تاریخ اسلام داشته و با آن زاده شده و همراه آن رشد کرده است و اوّلین مشوّق وقف، شخص پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بودهاند و بعد از ایشان اهلبیت و خاندان آن حضرت به این عمل صالح اقدام کردهاند . (سلیمیفر، 1370، ص 7).
ایشان با قول و فعل خود مردم را تشویق به وقف مینمودند. چنان که امیر بیان علیبنابیطالب علیهالسلام میفرمایند: «یابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مالِکَ، وَاعْمَلْ فیهِ ما تُؤْمِرُ أنْ یُعْمَلَ فیهِ مِنْ بَعْدِکَ» (نهجالبلاغه،حکمت 254، ص 486)؛ یعنی، ای فرزند آدم! خودت وصیّ مال خویش باش، امروز به گونهای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند.
علیرغم عمق تاریخی که وقف دارد کمتر مورد توجّه نویسندگان و اهل فن قرار گرفته است، از آنجا که موضوع فوق تاکنون مورد توجّه چندانی قرار نگرفته در مقالۀ حاضر به آن پرداخته شده است.
وقف از دوران گذشته و در همۀ جوامع به گونههای متفاوت وجود داشته است. ولی آنچه مهمّ به نظر میرسد، داشتن یک الگوی مناسب است که در میان مسلمانان ائمه معصومین(علیهمالسلام) و در درجۀ پایینتر علما الگو و اسوۀ مناسبی هستند.پس با توجّه و دقّت در سیرۀ ایشان میتوان به ظرایفی دست یافت.
مقالۀ حاضر در صدد تبین وقف، جایگاه وقف در اسلام، سیرۀ قولی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیرۀ عملی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیرۀ عملی علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن است. مقالۀ حاضر از نوع کیفی و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است که اطّلاعات آن از طریق کتابخانهای جمعآوری شده است.
در مقالۀحاضر بیش از 20 منبع مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله: منابع مالی اهلبیت از نورالله علیدوست خراسانی (1379)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن از مصطفی سلیمیفر (1370)، احکام وقف در شریعت اسلام از محمّد عبید الکبیسی (1364)، چرا و چگونه وقف کنیم؟ از علی دانشپور و نادر ریالی سامانی (1388) و ... .
منابع مالی اهلبیت از نورالله علیدوست خراسانی (1379) به عناوینی چون؛ هدایا و کمکهای مالی اهلبیت علیهمالسلام، اموال خصوصی از جمله: اموال موروثی امامان، موقوفات پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و اهلبیت علیهمالسّلام، جایگاه وقف در اسلام و ...، اموال عمومی پرداخته است. در مباحث فوق جای کار بیشتر است و از جنبههای دیگری هم میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن از مصطفی سلیمیفر (1370) به عناوینی چون؛ احکام و ابعاد فقهی وقف، تاریخچۀ وقف در اسلام، وقف در ایران، آثار اقتصادی- اجتماعی وقف و ... پرداخته است. ولی هنوز میتوان به عناوین دیگر هم پرداخت که در کتاب فوق ذکر نگردیده است.
در رابطه با مقالۀ حاضر مقالهای یافت نشده است. مقالهها در موضوعهای مشابه بودند، از جمله: عالمان واقف از سیّداحمد سجّادی با عناوینی چون؛ وقف کتاب، وقف کتابخانه، تأسیس مدرسه علمیّه، ساخت آب انبار و ... .نتایجی که از مقالۀ فوق به دست آمده؛ هدف مقاله این نبود که همۀ اقدامات وقتی عالمان و دانشمنداناسلامی به ویژه شیعی را معرّفی نماید،
بلکه در پی آناس که ثابت کند در تمام ابعادی که مردم و مسئولان جامعه وقف میکنند، عالمان دینی نیز با باریکبینی و دیدی سترگ موقوفاتی داشته و دارند. و مؤید این نکته است که عالمان دینی در همۀ عرصهها فعّالیّت دارند. مقالۀ حاضر در صدد است به بحث در سیره معصومین و علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن بپردازد.
مفهومشناسی
سیره در لغت «السین و الیاء و الواء اصلٌ یَدُلُّ علی معنیٍّ و جریان، والسیره : الطریقه فی الشی، والسنه، لِأنَّما تَسیرٌ و تجری» (احمد بن فارس، 1418، ص 500)؛ یعنی، ریشۀ آن «سیر» است.
اصل آن دلالت میکند بر یک معنی و جریان و السیره: راهی است در چیزی و سنّت است به خاطر اینکه آن حرکت میکند و جاری است و یا به عبارتی، السیرۀ در لغت: «الحاله التی یکون علیها الانسان و غَیْرَهُ، غریزِیّاً کان أوْ مُکْتَسَباً» (الراغب الاصفهانی، 1423، ص 433)؛
یعنی، روش و حالتی که انسان و یا غیر او بر آن حالت قرار دارد که ممکن است این سیره و روش غریزی یا اکتسابی باشد.
معصومین در لغت:
معصوم به معنی نگاه داشته شده، بیگناه و نگاه داشته شده از گناه، آنکه دارای ملکۀ عصمت بود با حفظ اختیار. معصوم در عقاید اسلامی عبارت است از ملائکه و انبیا و حسب اعتقاد شیعه. امام و وصی پیغمبر نیز است (حسینی دشتی، 1385، ج 5، ص 449)
و یا به عبارتی، معصومین در لغت: مراد ازمعصومین چهارده معصوم است: حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و دخترش فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها و دوازده امام که از علیبنابیطالب علیهالسلام، شروع و به امام دوازدهم حجۀبنالحسن علیهالسلام، ختم میشود (دهخدا، 1377، ج 5، ص 7974).علما در لغت: دانشمندان، دانایان (عمید، 1364، ص 1449).
وقف در لغت:
«الوار و التاف و الفاء اصلٌ واحدٌ یَدُلُّ علی تمکُّثٍ فی شیء» (احمد بن فارس، 1418، ص 1101)؛ یعنی، ریشۀ آن «وقف» است. واژۀ فوق ریشۀ تک معنایی دارد، بر توقّف در چیزی دلالت میکند.
یا به عبارتی، وقف در لغت: حبس شدن و حبس کردن. متوقّف شدن و متوقّف کردن (قرشی، 1376، ج 7، ص 236).
یا به عبارتی، وقف در لغت: «خلاف الجلوس، وقف بالمکان وقفاً» (محمّد بن منظور، 1363، ج 9، ص 359)؛ یعنی، خلاف نشستن، وقف به مکان وقف است.
تبلیغ در لغت: رسیانیدن (دهخدا، 1377، ج 4، ص 6394).
ترویج در لغت: رواج دادن، روا کردن، روایی دادن (معین، 1386، ج 1، ص 791).
سیره در اصطلاح: سیره به معنای نوع و سبک رفتار است (مطهری، 1388، ص 46).یا به عبارتی، سیره در اصطلاح: عبارت است از استمرار عادتی در عامّۀ مردم و به تعبیر دیگر: توافق عملی عامّۀ مردم بر انجام دادن کاری و یا ترک آن (صدر حاج سیّدجوادی، 1380، ج 9، ص 478).
وقف در اصطلاح: حبس و نگهداری چیزی و آزاد کردن چیزی و آزاد کردن منافع آن به رایگان جهت امری میباشد (خرّمشاهی، 1377، ج 2، ص 2317).
یا به عبارتی، وقف در اصطلاح، تحبیس اصل مالی و تعبیر منفعت آن بدین معنی که کسی از مال خود را از بیع و شراء و هرگونه معامله ناقله متوقف سازد تا منافع آن به افراد خاصّی یا به مصالح عامّه برسد (حسینی دشتی، 1385، ج 5، ص 943).
تبیین وقف
وقف با انگیزه کاری و دگراندیشی، سابقۀ طولانی در تاریخ بشر داشته است. رویکرد انسان به این امر، ریشه در میل او به ماندگاری و جاودانگی دارد؛ چرا که انسان با صرف بخشی از داراییاش در امور عامالمنفعه نامش را جاودانه میسازد.
وقف به زبان ساده عبارت است از این که انسان تمام یا قسمتی از اصل ثروت منقول یا غیر منقول خود را طبق شرایط خاصّی از فروش، توارث و ... منع کند و جاودان نماید، امّا بهره و درآمد آن ثروت را در راه خدا، خدمت به خلق خدا، شخص یا اشخاص معلوم یا عموم مردم، دانشگاه، بیمارستان، مدرسه و ... هزینه نماید (دانشپور، و ریاحی سامانی، 1388، ص 152).
قرآن عصارۀ کتابهای آسمانی است که خدا بر برگزیدهترین امّت خویش فرستاده است. هیچ نکتهای از علم ربّانی، مسئله الهی، کلمات برهانی و معرفت گفتنی نیست، مگر اینکه اصل وقوع، مبدأ، غایت، ثمره و مغز آن در قرآن وجود دارد. قرآن کریم سرشار از معارفی بلند و عمیق در همۀ مسائلی است که بشر برای پیمودن راه سعادت به آن نیاز دارد (www.rasekhoon.net).
در قرآن آیهای که بر وقف و احکام آن به طور صریح دلالت کند، وجود ندارد. ولی دانشمندان مسلمان و مفسّران قرآن کریم از کلیّت برخی مفاهیم اخلاقی که در قرآن ذکر شده است، چنین دریافتهاند که وقف مورد تأیید قرآن کریم است؛ زیرا اعمال خیر و صالح همواره در آیات شریف و نورانی آن ستوده شده و به طور عموم قرآن چه که بر انجام کارهای نیک و تشویق به آن دلالت داشته باشد، بر وقف نیز دلالت میکند. به تعبیر دیگر میتوان گفت که روح وقف مورد تأیید قرآن کریم قرار گرفته است (دانشپور، و ریاحی سامانی، 1388، ص 149).
در نهایت مواردی از اعمال صالح مانند: صدقه، قرضالحسنه، تعاون، انفاق، محبّت، کمک به همنوعان و ... ذکر شده و به نوعی با روح وقف سازگاری دارد که به برخی از آنها اشاره میگردد:
آیاتی که انسان را به عمل صالح ترغیب و توصیه نموده است، وقف کردن نیز نوعی کار خیر و عمل خداپسندانه است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُالْحَیَاةِالدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا» (کهف، آیه 46)؛ یعنی، مال و پسران زیور زندگی دنیایند، و نیکیهای ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید (نیز) بهتر است.
آیاتی که به تألیف قلوب و جلب محبّت دیگران دلالت دارد و چون یکی از مصارف درآمدهای وقف در جهت تحکیم و تثبیت روح همبستگی و محبّت بوده و در عین حال احساسی است عاری از منّت:
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِقُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةًمِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (توبه، آیه 60)؛
یعنی، صدقات، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان (گردآوری و پخش) آن، و کسانی که دلشان به دست آورده میشود، و در (راه آزادی) بردگان، و وام داران، و در راه خدا، و به در راه مانده، اختصاص دارد. (این) به عنوان فریضه از جانب خداست، و خدا دانای حکیم است.
آیاتی که مردم را به روح تعاون، احسان و برادری، دعوت نموده ا
ست: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نحل، آیه 90)؛ یعنی، در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز میدارد. به شما اندرز میدهد، باشد که پند گیرید.
آیاتی که وقف را وسیلۀ تقرّب الهی معرّفی میکند:
لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِوَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ .... (بقره، آیه 177)؛ یعنی، نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد، و مال (خود) را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و (در راه آزاد کردن) بندگان بدهد... .
آیاتی که ابعاد گوناگون وقف را با عنوان انفاق پوشش میدهد: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَةًفَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره، آیه 274)؛ یعنی، کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.
آیاتی که عنوان احسان و تحسین و نیکوکار را به کارهای پسندیده و مفید در جامعه نسبت میدهد:
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَوَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. (قصص، آیه 77)؛ یعنی، و با آن چه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنان که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا فسادگران را دوست نمیدارد.
آیاتی که به طور عمده به سبیل الله در بُعد ایجابی و سلبی در مال و جان و حتّی هجرت و جهاد به کار رفته است:
«وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِوَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (بقره، آیه 195)؛ یعنی، و در راه خدا انفاق کنید، و خود را با دست خود به هلاکت میافکنید، و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
آیاتی که به طور عمده به نیکیهای اجتماعی در ساختار الهی میپردازد:
ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَفِی الْقُرْبَى وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةًنَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ. (شوری، آیه 23)؛
یعنی، این همان (پاداشی) است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند (بدان) مژده داده است. بگو: به ازای آن (رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان و هرکس نیکی به جای آورد (و طاعتی اندوزد) برای او در ثواب آن خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
آیاتی که ناظر به دستورات اخلاقی در سطح و شیوۀ پرداخت مال است: «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌخَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ» (بقره، آیه 263)؛ یعنی، گفتاری پسندیده (در برابر نیازمندان) و گذشت (از اصرار و تندی آنان) بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بینیاز بردبار است. کلمۀ صدقه به معنای اعطای مال است.
جایگاه وقف در اسلام
اسلام به گونهای اساسی و ریشهای تمام نیازهای جامعه و پیروان خود را بررسی کرده و راهحلهایی را ارائه داده که ضامن و دربردارندۀ گسترش عدالت و مساوات است. از جالبترین تعالیم اجتماعی اسلام که بر اساس تعاون و حسّ نوعدوستی بنا نهاده شده، مسئلۀ وقف و صدقات جاریه است.
هدف اصلی از وقف، تأمین و تثبیت محلّ سکونت و منبع ارتزاق و تأمین قسمتی از نیازمندیهای عمومی و گسترش فرهنگ و تشویق به احداث بناهای علمی، بهداشتی و مذهبی است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105).
برداشت اسلام از وقف از برداشت آن از مالکیّت و رسالت اجتماعی مال سرچشمه میگیرد. مالکیّت در نظام اسلامی یک نوع اعتبار و یا حکم شرعی است که شارع آن را مقرّر کرده و اختیار تحدید و تنظیم آن در ید باقدرت شارع است.
نظریۀ فوق از مطلب اساسی دیگری سرچشمه میگیرد و آن اینکه، در حقیقت مالک اصلی اموال، خداوند متعال است و مردم به عنوان جانشین و خلیفه در اموال تصرّف میکنند و موظّف هستند به رسالت اجتماعی اموال توجّه نمایند (الکبیسی، 1364، ص 110).
چنانکه در قرآن کریم فرموده است: «... وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ...» (نور، آیه 33)؛ یعنی، ... و از آن مالی خدا به شما داده است، به ایشان بدهید... . و در آیهای دیگر میفرماید: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ» (حدید، آیه 7)؛
یعنی، به خدا و پیامبر او ایمان آورید، و از آنچه شما را در (استفاده از)آن، جانشین (دیگران) کرده، انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت.
نظامهای اسلامی با تقریر صدقات واجبه اختیارات مالکین را محدود کرده، ولی در صدقات مستحبی به آنان اختیار داده و به آن تشویق کرده و تصمیم آنان را محترم شمرده است (الکبیسی، 1364، ص 110).
اسلام با طرح مسئله وقف و تشویق به صدقات جاریه از یک طرف اختیارات و نظرات مالک را نسبت به ملک خود محترم و نافذ شمرده و از طرفی قدم اساسی را در راه گسترش علم و دانش و پرورش دانشمندان برداشته و بنای عمران و آبادی شهرها و دهات و رفاه عموم را حتّی در بیابانها و جاهای دور از آبادی پایهریزی نموده است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105).
سیرۀ قولی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن
پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام گذشته از این که به فقرا، ضعفا، مستمندان و قشرهای محروم جامعه کمک میکردند، آیندگان را نیز فراموش ننمودند
و با به جاگذاشتن صدقات و موقوفات زیادی از املاک و اموال خویش، سنّت حسنۀ وقف را بنا نهادند. یکی از فصول درخشتان زندگانی این پیشوایان بزرگ، اقدامات ارزندۀ آنان در زمینۀ وقف است. ائمه معصومین علیهمالسلام، مردم را به وقف ترغیب و تشویق نموده و از طرف خداوند خرید پاداش برای هر کار نیکی به خصوص به عنوان باقیاتالصالحات به آنان میدادند (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105و106).
چنانکه پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) فرمودهاند:
اربعه تجری علیهم اجورهم بعد الموت رجل مات موابطاً فی سبیل الله و رجلٍ علّم علماً فاجره ما یجری علیه ما عمل به و رجل اجری صدقه فاجرها ماجرت و رجل ترک ولداً صالحاً یدعو له.(المنذری،1388، ج 1، ص 119)؛
یعنی، چهار چیز است که پاداش آنها پس از مرگ نیز جریان دارد: مردی که در حال پاسداری در راه خدا بمیرد، مردی که علمی را به کسی بیاموزد که اجرش برای او جریان دارد تا وقتی به آن علم عمل شود، مردی که صدقهای را به جریان اندازد مادامی که آن صدقه جاری باشد، و مردی که فرزند صالح و شایستهای به جا گذارد که برایش دعا کند.
امام صادق (علیهالسلام) نیز فرمودهاند:
لیس یتبع الرجل بعد موته من الاجر إلّا ثلاث خصال صدقه اجراها فی حیاته فهی تجری بعد موته او سنّته هدی سنها فهی یعمل بها بعد موته او ولد صالح یدعو له. (الحر العاملی، 1391، ج 13، ص 292)؛ یعنی، هرکس از این جهان درگذرد پس از مرگ، چیزی به او نمیرسد جز اینکه پیشتر سه چیز از خود باقی گذاشته باشند: کار نیکی که اثرش پس از او باقی باشد، سنّت حسنهای که در میان مردم رواج داده باشد، و بعد او مردم به آن روش عمل کنند، فرزند صالحی که برای او دعا کند.
در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده که فرمودهاند:
قال ابیعبدالله(علیهالسلام): تسته تلحق المؤمن بعد موته ولد یستغفر له و مصحف یخلفه و غرس یغرسه، و قلیب یحفره و صدقهیجریها و سنهیؤخذ بها من بعده. (الشیخ الصدوق، 1390، ج 4، ص 82)؛
یعنی، شش چیز است که شخص مؤمن پس از مرگش از آن بهرهمند خواهد شد: فرزند صالحی که برای او طلب آمرزش کند، قرآنی که از او باشد و مورد استفاده قرار گیرد، درختی که مینشاند،چاه آبی که احداث نماید، چشمۀ آبی که در راه خدا جاری کند، سنّت و روش نیکی که پس از او مردم به آن عمل کنند.
سیرۀ عملی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن
از نظر عملی ائمه معصومین(علیهمالسلام) نیز در این امر خیر مانند سایر کارهای نیک معلّم بشریّت بودهاند (سلیمیفر، 1370، ص 55). گذشته از این، رسول مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) و خاندان آن حضرت، مردم را به وقف تشویق میکردند (طبق احادیث معتبر و مدارک تاریخی)
خود از نخستین کسانی بودند که اقدام به وقف املاک شخصی خود نموده و آثار خیری به عنوان وقف برای اعقاب و طبقات بعد از خود به جای گذاردند و حتّی وقفنامههایی تنظیم کردند (علی دوست خراسانی، 1379، ص 108و109).
به نمونههایی چند از آنها اشاره میگردد:
طبق نظر مورّخین وقف حوائط سبعه اوّلین وقف (صدقه جاریه) در اسلام است البتّه در صورتیکه وقف مسجد قبا و مسجدالنّبی به حساب آورده نشود (دانشپور، و ریاحی سامانی، 1388، ص 170).
هنگام حرکت به سوی جنگ أحد روز شنبه 7 شوّال سال دوّم هجرت مردی از اَحبار یهود مدینه به نام مخیریق (سلام بن معنکم نضیری) همراه لشکر اسلام خارج شد. هنگام حرکت قشون گفت: اگر مراجعت نکردم اموالم در اختیار محمّد است تا برابر راهنمایی خدایش عمل کند ...
مخیریق در جنگ أحد کشته شد. به دستور پیامبر در کنار قبرستان مسلمین دفن گردید و اموالش در اختیار پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله قرار گرفت. از جمله «حوائط سبعه» که بعدها «حوائط النّبی» خوانده شد.
این باغهای هفت گانه عبارت بودند از: صافیه، بَرقه، دَلال، مَثیب، اعواف، هسنی، مشربۀام ابراهیم. علاوه بر حوائط سبعه، قلاع ثلاثه: کتیبه، ملیخ، سلاله و به نقلی فدک و ثلث وادی التری نیز از موقوفات پیامبر اسلام به شمار رفته است (ابن اثیر، 1385، ج 3، ص 997).
موقوفههای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و
آله) منحصر در حوائط سبعه نبود، بلکه در کتب تاریخ زمینهای دیگری را به نام صدقات ایشان ذکر کردهاند که از بیان آنها خودداری میگردد (علی دوست خراسانی، 1379، ص 112).
سیرۀ مرضیۀ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) ادامه یافت و اصحاب و تابعین یکی بعد از دیگری برای تأسی به سنّت نبوی و جلب رضای الهی، مالی را در راه خدا و یا برای اقربا و ذریّه وقف نمودند (الکبیسی، 1364، ص 48). به نمونهای از آن اشاره میگردد:
یکی از یاران پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به نام ابوطلحه انصاری در مدینه نخلستان و باغی به نام «بَیْرماء» داشت که بسیار باصفا و زیبا بود، به طوری که همه در مدینه از آن سخن میگفتند. در آن چشمۀ آب صافی بود که هر موقع پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به آن باغ میرفتند از آن آب میل میکردند
و وضو میساختند و علاوه بر همۀ اینها، آن باغ درآمد خوبی برای ابوطلحه داشت. پس از نزول آیه «لَنْ تَنالُوا البِرَّ حتّی تنفِقُوا ممّا تحبُّون...» (آل عمران، آیه 92)؛ یعنی، هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آن چه که دوست دارید انفاق کنید ...
به خدمت ایشان آمد و عرض کرد: میدانی که محبوبترین اموال من همین باغ است و میخواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیرهای برای رستاخیز من باشد. پیامبر اکرم( صلّی الله علیه و آله) فرمودند: آفرین بر تو، آفرین بر تو، این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود. سپس فرمود: من صلاح میدانم آن را به خویشاوند نیازمند خود بدهی. ابوطلحه دستور ایشان را عمل کرد و آن باغ را بر خویشان خود وقف کرد ( ، ج 8، ص 412).
اهلبیت (علیهمالسلام) نیز به تأسی از پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) و به عنوان امام و رهبر و معلّم جامعۀ مسلمین اهتمام زیادی در گسترش وقف در جامعه داشتهاند و با قول و فعل و تقریر خود، این اقدام خداپسندانه را مورد ترغیب و حمایت قرار میدادهاند (سلیمیفر، 1370، ص 58).
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) زندگی زاهدانه و بدون تجمّل داشتند ولی از مال دنیا بیبهره نبودند. ایشان به اضافۀ سهمی که هر ساله از غنایم جنگی و بیتالمال میگرفتند، همواره در اطراف مدینه به کشاورزی میپرداختند و بر اثر بصیرت و اطّلاع کامل در امور کشت و زرع و با کوششهای شخصی، باغها و چشمههایی احداث کردند که سالیانه دارای محصول فراوانی بودند.
به جرأت میتوان گفت: که علیبنابیطالب (علیهالسلام) از افراد غنی آن روز به شمار میرفتند. امّا انفاق به فقرا و صدقات مستمر به مستمندان و بذل و بخشش به نیازمندان، هدف والای آن حضرت بود و همواره آسودگی دیگران و رفع احتیاج مسلمانان را حتّی بر زندگی روزمرّۀ خود ترجیح میداد (معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه، 1385، ص 65و66).
ازجمله موقوفات ایشان میتوان از: الاحمر، اربیه، اذنیه، لأستحن، بئر الملک، البغیبغه، البیضاء، یک خانه در محلّۀ بنی زریق مدینه، دیمه، ذات کمات، رعیه، عین أبی نیزر، عین موات، عین فاقه، عین ینبع، فقیرین، المقیبه، وادی التری که صحرای وسیعی بین مدینه و شام است و دارای دههای بسیار (حموی، 1399، ج 5، ص 345) نام برد.
از جمله اعضای اهلبیت (علیهمالسلام) که موقوفاتشان ثبت شده، حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 123).
محمّد بن شافعی از عبدالله بن حسن فرزند حسین روایت میکند که گفت: عدّهای از اهلبیت (علیهمالسلام) به من خبر دادند که فاطمه دختر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و علی (علیهالسلام) اموال خود را بر بنی هاشم و بنیالمطلب وقف کردند و دیگران را هم در ردیف وقف شدگان بر آنها داخل نمودند (مشغری، 1391، ج 13، ص 294).
امام حسین (علیهالسلام) نیز خانهای را وقف کردند. امام حسین (علیهالسلام) به ایشان فرمودند: خانه را تخلیه کن (النوری الطبرسی، 1383، ج 2، ص 511).
چون چیزی را که انسان وقف میکند از تصرّف او بیرون میرود. خانه هم اینگونه است. وقتی وقف شد خود واقف هم نباید در آن تصرّف کند (علی دوست خراسانی، 1379، ص 128).
در حدیث دیگری نیز آمده است: امام حسین (علیهالسلام)، زمین و اشیای دیگری را که ارث برده بود پیش از این که تحویل بگیرد وقف نمود (النوری الطبرسی، 1383، ج 2، ص 511).
امام صادق (علیهالسلام) نیز موقوفههایی داشتهاند. این نکته به خوبی از وقفنامۀ حضرت موسیبنجعفر (علیهالسلام) استفاده میشود. یزید بن سلیط میگوید:
حضرت موسیبنجعفر (علیهالسلام (وصیّت فرمود و ده نفر را گواه گرفت ... تا آنجا که مینویسد... امام وصیّت کرد. (تولیت ثلث موقوفه پدرم و امام صادق )علیهالسلام() و ثلث خود، نیز با او (فرزند امام هفتم )علیهالسلام(است) (کلینی، 1386، ج 2، ص 495-493).
از این که حضرت فرمود: تولیت ثلث موقوفه پدرم، معلوم میشود که امام صادق )علیهالسلام(هم موقوفههایی داشته است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 129).
حضرت موسیبنجعفر )علیهالسلام(نیز زمینی را به همراه درختهای خرما، زمین، قنات، آب، آسیباب، *، حقّ آب، زمین، پستی و بلندی، طول و عرض، میدان جلوی باغ، نهرهای کوچک و بزرگ، مرغزارها، آباد و خراب همه وقف است (قمی ،1390، ج 4، ص 184).
از موقوفههای دیگر امامان شیعه تا آنجا که بررسی شده مطلبی ذکر نکردهاند. از این رو به همین اندازه بسنده میگردد.
بنابر آن چه که از احادیث و اخبار بر میآید ائمه معصومین (علیهمالسلام) خود آغازگر سنّت حسنۀ وقف بودهاند، قولی و عملی مردم را به وقف نمودن اموال خود تشویق و ترغیب نمودهاند و در این راه از هیچ کاری فروگذار نکردهاند.
حتّی حاضر بودند خود گرسنه بمانند امّا آنچه را که به دست میآورند وقف نمایند تا مردم نیز آنها را سرمشق خود قرار دهند و از بخل، حسادت، طمع، زراندوزی و ...
در امان بمانند و فقرا و محرومین و مسکینان جامعه هم از ثروت اغنیا سهمی ببرند و به نوعی ثروت در جامعه با عدالت توزیع گردد و اختلاف طبقاتی ایجاد نگردد و اغنیا نیز با وقف اموال نظر محبّت الهی را به خود جلب نمایند. البته وقف اموال توسط معصومین (علیهمالسلام) غیر از کمکهای مالی ایشان به نیازمندان بود.
سیرۀ علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن
هرگاه سخن از وقف به میان میآید بیشتر از اغنیا نام برده میشود و از علما کمتر یاد میگردد. در صورتی که علما نیز به هر نحوی که برایشان ممکن بوده و احساس نیاز می کردند وقفهایی داشتهاند که در اینجا به مهّم ترین آنها اشاره میگردد:
وقف کتاب
کتاب ارزشمندترین و وفادارترین دوست و قرین هر انسان است. ارزش کتاب آن موقع رخ مینماید که پیچیدهترین مشکل فکری و معنوی انسان با مطالعۀ آن رفع شده، بر علم و کمال انسان افزوده میگردد؛ بنابراین عالمان و اندیشمندان ارزش کتاب را دانسته، برای آن قدری عظیم و ارزشی والا قائل بوده و هستند، آنان در پی آن بوده و هستند که همانگونه که خود استفادههای بسیاری از آن فیض بردهاند، دیگران نیز از آن بهره ببرند.
بر این اساس است که خیل عظیمی از عالمان کتابهای خود به خصوص کتب خطّی و منحصر به خود را وقف اماکن و افراد کردهاند تا آنان نیز بهرهمند گردند. برخی کتابهای خود را وقف طلّاب و طالبان علم مینمایند از جمله:
آیت الله مهدی که تمام کتابهای خویش را وقف طلبههای علوم دینی نمود و برخی کتابهای خود را برای کتابخانهها وقف میکنند . از جمله: آیتالله خامنهای که یازده هزار جلد کتاب وقف آستان قدس رضوی نمودهاند و مرحوم سیّد محمّدباقر طباطبایی که خانوادهاش کتابهای او را وقف آستان قدس رضوی کردهاند و ... (www.rasekhoon.net).
وقف کتابخانه
کتابخانه مکانی برای ارائه مطالب ارزنده به طالبان علم و کمال است که محیطی آرام و پربار را برای آنان فراهم میسازد.
در کتابخانهها گاهی منابعی وجود دارد که دسترسی به آنها در خارج از کتابخانه سخت یا غیر ممکن است. شاخص اصلی تمدّن، فهم و کمال هر کشور را نیز به وجود کتابخانههای آن ارزیابی میکنند. بر همین اساس، عالمان ودانشمندان گرانمایه در سدههای اخیر در شهرهای مختلف به راهاندازی کتابخانه و وقف آن همّت گماردند. از جمله:
حجهالاسلام والمسلمین حاج سیّدعلی محمد وزیری موسوی که کتابخانۀ وزیری یزد را وقف نمود، مرحوم آیت الله حاج آقا محمّد بروجردی کتابخانۀ شخصی و کتابخانۀ اهدایی خود را وقف آستان قدس رضوی نمود. مرحوم آخوند علی بن ابراهیم معصومی کتابخانۀ غرب در همدان را وقف آستان قدس رضوی نمود و ... (www.rasekhoon.net).
تأسیس مدرسۀ علمیّه
مدارس علمیّه محلّی برای فراگیری علوم دینی و اسلامی بوده که بدون هزینههای دولت و حکومت اداره میشده و طلّاب و دانشپژوهان این مدارس بدون چشمداشتی از حکومتها به فراگیری علوم اسلامی میپرداختند.
بنابراین تمام مدارس علمیّه به صورت وقف ایجاد و از منافع وقت اداره میشده است. نقش عالمان دینی در تأسیس چنین مراکز و مدارس بسیار حائز اهمیّت بوده است از جمله: عالم جلیلالقدر ابوصالح رضوی مدرسه صالحیه در مشهد را که امروزه به مدرسۀ خوّاب مشهور است را وقف نمود (www.rasekhoon.net).
تأسیس مراکز درمانی
عالمان دینی علاوه بر آنکه طبیبان روحی و * مردم هستند، از رنج و سختی آنان در بیماریهای ظاهریشان نیز متأثر گردیده، علاوه بر آن که در پی درمان آنان بر میآیند،
به ایجاد مراکز درمانی و پزشکی دست زده، آن را به عنوان خیریه و یا وقف عام اعلام میدارند. از جمله: محمّد فاطمی از ثروت موروثی خود یک بیمارستان هفت تختخوابی در قم تأسیس و آن را وقف عام نمود (www.rasekhoon.net).
کارهای عامالمنفعه
بسیاری از عالمان به دلیل نفوذی که در قلوب مردم داشتند و مردم نیز به آنها اعتماد داشتند، برای رفاه مردم به اقداماتی دست زدند و بسیاری از آنها را وقف عام نمودند، و نیز با کمک مالی به بیبضاعتان به کاهش بار مالی و هزینۀ زندگی آنها کمک میکردند. از جمله:
آیتالله حاج شیخ محمّدحسین شریعتمدار که در ساوه حوزهای تشکیل دادند و برای ادارۀ آن چند باب فروشگاه با خرج شخصی خود ساخت تا درآمد آن علاوه بر حوزۀ علمیّه و مسجد جهت دستگیری از ضعفا نیز مصرف شود.
آیتالله محمّدباقر محسنی ملایری که برخی از آثار وقفی و باقیاتالصالحات ایشان بدین قرار است: ساخت مدرسه باقریه ملایر، ساخت مسجد سجّاد جنب همان مدرسه، ساخت کتابخانه جنب همان مدرسه و مسجد، ساخت مسجدی به نام صفی با دوازده باب دکان، تعمیرات مدرسه و مسجد شیخالملوکی و ... .
موقوفات علما در جهات مذکور قطرهای از دریا بود که تنها به آن اشاره گردید تا روشن شود که علما نیز به نوبۀ خود در صدد تأسی به سنّت معصومین (علیهمالسلام) هستند و علاوه بر بحث و درس و تزکیه نفس به فکر مردم جامعه و انجام کارهای عامالمنفعه نیز میباشند .
و این خود سیرۀ عملی علما است تا دیگران آنها را به عنوان الگوی خود قرار دهند و تلاش بیدریغ علما مؤید نیّت خیر و همّت بلند ایشان است.
نتیجهگیری
وقف سنّت حسنهای است که از دیرباز به اشکال گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام نیز آن را در مسیری روشن، منطقی، هدفدار، مترقّی و دقیق مورد استفاده قرار داده است. باید گفت: وقف از مختصات نظام حقوقی و اقتصادی اسلام است. وقف در اسلام دارای ویژگیهایی است:
وقف علمی است صالح و باقی و بدون ریا، وامی است بدون اضطراب بازپرداخت و تعدیل ثروتی است با رضا و رغبت. در قرآن مجید آیهای مربوط به وقف به طور مستقل وجود ندارد؛ بلکه میتوان از آیات مربوط به انفاق و احسان و تعاون و ... به رجحان و استحباب وقف پی برد.
اسلام دین جامع و کاملی است که به همۀ نیازهای بشر توجّه دارد. برای هریک راه حلی را ارائه داده که ضامن سعادت و خوشبختی افراد است. برخی از تعالیم اسلام که براساس تعاون و نوعدوستی بنا نهاده شده مسئله وقف و صدقات جاریه است.
هدف اصلی از وقف، تأمین و تثبیت محلّ سکونت و منبع ارتزاق و تأمین قسمتی از نیازمندیهای عمومی و گسترش فرهنگ و تشویق به احداث بناهای علمی، بهداشتی و مذهبی است.
بر این اساس ائمه معصومین (علیهمالسلام)، با سیرۀ قولی و عملی خود مردم را به این سنّت نیک تشویق و تحریک مینمودند و در این اقدام خیرخواهانه خود اوّلین گام را بر میداشتند و تا آنجا که برایشان مقدور بود اموال خود را وقف مینمودند.
چنان که در زمان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) اصحاب و تابعین با تأسی به آن حضرت هریک به فراخور وضع مالی خود اموالی را وقف نمودند که بعضی از آنها تا به امروز نیز وجود دارد و مورد استفاده قرار میگیرد.
علما نیز که در سطح پایینتر از ائمه معصومین (عیهمالسلام) قرار دارند، ولی با عمل و رفتار خود نشان دادهاند که شاگردان خوبی برای مکتب اهلبیت بودهاند. آنان با توجّه به نیازهای جامعه و مردم در مقاطع مختلف زمان وقفهایی داشتهاند که گره از زندگی و کار مردم باز مینمود و باعث میشد.
که بر عقیده و ایمان مردم افزوده گردد و آنان دلشاد باشند که علما و فقها و بزرگان دینی نیز به یاد و فکر آنها هستند و هرچه بیشتر تلاش مینمایند تا آنان زندگی بهتر و راحتتری داشته باشند.
برای جلوگیری از فراموش شدن و تبلیغ و ترویج سنّت حسنۀ وقف و سیرۀ معصومین (علیهمالسلام) و علمای محترم بر اساس نتایج حاصل شده میتوان پیشنهادهایی ارائه نمود:
شایسته است که دولت در سیاستهای قانونگذاری خود امتیازاتی را به اوقاف اختصاص دهند، از قبیل: بخشودگی مالیاتی، بخشودگی گمرکی و ... به عبارت دیگر همان امتیازاتی که در این رابطه به مجامع امور خیریه و فرهنگی و تعاونی اعطا شده به اوقاف نیز داده شود.
تبلیغات در راستای آگاهسازی جامعه نسبت به اهمیّت وقف و نقش آن در توسعه و خدماترسانی به جامعه و نیز افزایش مشارکت مردمی از نظر مدیریت، برنامهریزی و نظارت در زمینۀ امور اوقاف.گسترش مفهوم وقف به گونهای که شامل استفاده از املاک در سایر پروژههای کشاورزی، صنعتی، تجارتی و سرمایهگذاری نیز شود.
مدیریت پروژههای املاک وقتی به صورت مردمی و محلّی ساماندهی گردد، تا در آنها ایجاد انگیزه مثبت شود و آنان به وقف نمودن تشویق شوند. تقدیر و تشکّر از واقفان در جشنها سبب تبلیغ و ترویج این سنّت حسنه میشود. دادن امتیازاتی به واقفان باعث تشویق بیشتر آنان به وقف میگردد.
استفاده از پوسترهای تبلیغاتی در مراکز عمومی شهر باعث ایجاد انگیزه در افراد میشود.استفاده از بروشورها با طراحی جالب و ذکر نکات کلیدی و کوتاه در مورد وقف میتواند در ترویج وقف مؤثر باشد.یادآوری این نکته به مردم که مقدار وقف مهمّ نیست اصل انجام این سنّت حسنه است.
*قسمتی دوم مطلب
مفهوم وقف
مقالۀ حاضر با عنوان «سیرۀ معصومین و علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن» به هدف بررسی و تبیین سیره معصومین و علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن تنظیم شده است،
و به تبیین وقف، جایگاه وقف در اسلام، سیرۀ قولی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیرۀ عملی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیره علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن پرداخته شده است.
در آن از کلام الهی تا حدّامکان بهره جسته شده است. مقالۀ حاضر از نوع نظری و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته، ابزار جمعآوری اطّلاعات کیفی و از طریق کتابخانهای جمعآوری شده است و در آن به سؤالهای زیر پاسخ داده شده است:
وقف چیست؟
وقف در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟
سیره معصومین علیهمالسلام در وقف چگونه بوده است؟
علما در وقف چه سیرهای را دنبال مینمایند؟
نتایجی که از مقالۀ حاضر به دست آمده است: وقف سنّت حسنهای است که از دیرباز به اشکال گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام نیز آن را در مسیری روشن، منطقی و هدفدار قرار داده است.
در قرآن مجید آیهای مربوط به وقف به طور مستقل وجود ندارد؛ بلکه میتوان از آیات مربوط به انفاق، احسان، تعاون و ... به رجحان و استحباب وقف پی برد. ائمه معصومین )علیهمالسلام(با سیرۀ قولی و فعلی خود مردم را به وقف اموال خود تشویق نمودهاند.
در این راه از هیچ کاری فروگذار نکردهاند تا این صدقۀ جاریه در بین مردم ماندگار شود. علما نیز به بزرگان خود تأسی نمودهاند و با سیرۀ عملی خود بر آن صحّه گذاردهاند.
کلید واژهها: سیره، معصومین، علما، وقف، تبلیغ، ترویج.
مقدمه
امیرالمؤمنین علیبنابیطالب)علیهالسلام(میفرمایند: «إنَّ اِعْطاءَ هَذا الْمالِ قِنیَهٌوَ إنَّ اِمْساکهُ فِتْنَهٌ» (رسولی محلّاتی، 1386، ج 2، ص 123)؛ یعنی، به راستی که بخشیدن این مال ذخیرهای است (برای روز جزا) و به راستی که نگه داشتنش فتنه و گرفتاری است.
یکی از اموری که لازم است در بنای جامعه اسلامی مورد توجّه و عنایت خاصّ قرار گیرد، احیای سنّتهای اسلامی است. سنّتهایی که اگر به طور جدّی در جامعه رایج شوند، قادرند بسیاری از مشکلات و مسائل جامعه را بدون دخالت قوّۀ قهریه با تکیه بر انگیزه معنوی مردم حل کنند.
یکی از این سنّتهای حسنه «وقف» است. وقف یک سنّت اسلامی است که ریشه در تاریخ اسلام داشته و با آن زاده شده و همراه آن رشد کرده است و اوّلین مشوّق وقف، شخص پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بودهاند و بعد از ایشان اهلبیت و خاندان آن حضرت به این عمل صالح اقدام کردهاند . (سلیمیفر، 1370، ص 7).
ایشان با قول و فعل خود مردم را تشویق به وقف مینمودند. چنان که امیر بیان علیبنابیطالب علیهالسلام میفرمایند: «یابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مالِکَ، وَاعْمَلْ فیهِ ما تُؤْمِرُ أنْ یُعْمَلَ فیهِ مِنْ بَعْدِکَ» (نهجالبلاغه،حکمت 254، ص 486)؛ یعنی، ای فرزند آدم! خودت وصیّ مال خویش باش، امروز به گونهای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند.
علیرغم عمق تاریخی که وقف دارد کمتر مورد توجّه نویسندگان و اهل فن قرار گرفته است، از آنجا که موضوع فوق تاکنون مورد توجّه چندانی قرار نگرفته در مقالۀ حاضر به آن پرداخته شده است.
وقف از دوران گذشته و در همۀ جوامع به گونههای متفاوت وجود داشته است. ولی آنچه مهمّ به نظر میرسد، داشتن یک الگوی مناسب است که در میان مسلمانان ائمه معصومین(علیهمالسلام) و در درجۀ پایینتر علما الگو و اسوۀ مناسبی هستند.پس با توجّه و دقّت در سیرۀ ایشان میتوان به ظرایفی دست یافت.
مقالۀ حاضر در صدد تبین وقف، جایگاه وقف در اسلام، سیرۀ قولی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیرۀ عملی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن، سیرۀ عملی علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن است. مقالۀ حاضر از نوع کیفی و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است که اطّلاعات آن از طریق کتابخانهای جمعآوری شده است.
در مقالۀحاضر بیش از 20 منبع مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله: منابع مالی اهلبیت از نورالله علیدوست خراسانی (1379)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن از مصطفی سلیمیفر (1370)، احکام وقف در شریعت اسلام از محمّد عبید الکبیسی (1364)، چرا و چگونه وقف کنیم؟ از علی دانشپور و نادر ریالی سامانی (1388) و ... .
منابع مالی اهلبیت از نورالله علیدوست خراسانی (1379) به عناوینی چون؛ هدایا و کمکهای مالی اهلبیت علیهمالسلام، اموال خصوصی از جمله: اموال موروثی امامان، موقوفات پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و اهلبیت علیهمالسّلام، جایگاه وقف در اسلام و ...، اموال عمومی پرداخته است. در مباحث فوق جای کار بیشتر است و از جنبههای دیگری هم میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن از مصطفی سلیمیفر (1370) به عناوینی چون؛ احکام و ابعاد فقهی وقف، تاریخچۀ وقف در اسلام، وقف در ایران، آثار اقتصادی- اجتماعی وقف و ... پرداخته است. ولی هنوز میتوان به عناوین دیگر هم پرداخت که در کتاب فوق ذکر نگردیده است.
در رابطه با مقالۀ حاضر مقالهای یافت نشده است. مقالهها در موضوعهای مشابه بودند، از جمله: عالمان واقف از سیّداحمد سجّادی با عناوینی چون؛ وقف کتاب، وقف کتابخانه، تأسیس مدرسه علمیّه، ساخت آب انبار و ... .نتایجی که از مقالۀ فوق به دست آمده؛ هدف مقاله این نبود که همۀ اقدامات وقتی عالمان و دانشمنداناسلامی به ویژه شیعی را معرّفی نماید،
بلکه در پی آناس که ثابت کند در تمام ابعادی که مردم و مسئولان جامعه وقف میکنند، عالمان دینی نیز با باریکبینی و دیدی سترگ موقوفاتی داشته و دارند. و مؤید این نکته است که عالمان دینی در همۀ عرصهها فعّالیّت دارند. مقالۀ حاضر در صدد است به بحث در سیره معصومین و علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن بپردازد.
مفهومشناسی
سیره در لغت «السین و الیاء و الواء اصلٌ یَدُلُّ علی معنیٍّ و جریان، والسیره : الطریقه فی الشی، والسنه، لِأنَّما تَسیرٌ و تجری» (احمد بن فارس، 1418، ص 500)؛ یعنی، ریشۀ آن «سیر» است.
اصل آن دلالت میکند بر یک معنی و جریان و السیره: راهی است در چیزی و سنّت است به خاطر اینکه آن حرکت میکند و جاری است و یا به عبارتی، السیرۀ در لغت: «الحاله التی یکون علیها الانسان و غَیْرَهُ، غریزِیّاً کان أوْ مُکْتَسَباً» (الراغب الاصفهانی، 1423، ص 433)؛
یعنی، روش و حالتی که انسان و یا غیر او بر آن حالت قرار دارد که ممکن است این سیره و روش غریزی یا اکتسابی باشد.
معصومین در لغت:
معصوم به معنی نگاه داشته شده، بیگناه و نگاه داشته شده از گناه، آنکه دارای ملکۀ عصمت بود با حفظ اختیار. معصوم در عقاید اسلامی عبارت است از ملائکه و انبیا و حسب اعتقاد شیعه. امام و وصی پیغمبر نیز است (حسینی دشتی، 1385، ج 5، ص 449)
و یا به عبارتی، معصومین در لغت: مراد ازمعصومین چهارده معصوم است: حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و دخترش فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها و دوازده امام که از علیبنابیطالب علیهالسلام، شروع و به امام دوازدهم حجۀبنالحسن علیهالسلام، ختم میشود (دهخدا، 1377، ج 5، ص 7974).علما در لغت: دانشمندان، دانایان (عمید، 1364، ص 1449).
وقف در لغت:
«الوار و التاف و الفاء اصلٌ واحدٌ یَدُلُّ علی تمکُّثٍ فی شیء» (احمد بن فارس، 1418، ص 1101)؛ یعنی، ریشۀ آن «وقف» است. واژۀ فوق ریشۀ تک معنایی دارد، بر توقّف در چیزی دلالت میکند.
یا به عبارتی، وقف در لغت: حبس شدن و حبس کردن. متوقّف شدن و متوقّف کردن (قرشی، 1376، ج 7، ص 236).
یا به عبارتی، وقف در لغت: «خلاف الجلوس، وقف بالمکان وقفاً» (محمّد بن منظور، 1363، ج 9، ص 359)؛ یعنی، خلاف نشستن، وقف به مکان وقف است.
تبلیغ در لغت: رسیانیدن (دهخدا، 1377، ج 4، ص 6394).
ترویج در لغت: رواج دادن، روا کردن، روایی دادن (معین، 1386، ج 1، ص 791).
سیره در اصطلاح: سیره به معنای نوع و سبک رفتار است (مطهری، 1388، ص 46).یا به عبارتی، سیره در اصطلاح: عبارت است از استمرار عادتی در عامّۀ مردم و به تعبیر دیگر: توافق عملی عامّۀ مردم بر انجام دادن کاری و یا ترک آن (صدر حاج سیّدجوادی، 1380، ج 9، ص 478).
وقف در اصطلاح: حبس و نگهداری چیزی و آزاد کردن چیزی و آزاد کردن منافع آن به رایگان جهت امری میباشد (خرّمشاهی، 1377، ج 2، ص 2317).
یا به عبارتی، وقف در اصطلاح، تحبیس اصل مالی و تعبیر منفعت آن بدین معنی که کسی از مال خود را از بیع و شراء و هرگونه معامله ناقله متوقف سازد تا منافع آن به افراد خاصّی یا به مصالح عامّه برسد (حسینی دشتی، 1385، ج 5، ص 943).
تبیین وقف
وقف با انگیزه کاری و دگراندیشی، سابقۀ طولانی در تاریخ بشر داشته است. رویکرد انسان به این امر، ریشه در میل او به ماندگاری و جاودانگی دارد؛ چرا که انسان با صرف بخشی از داراییاش در امور عامالمنفعه نامش را جاودانه میسازد.
وقف به زبان ساده عبارت است از این که انسان تمام یا قسمتی از اصل ثروت منقول یا غیر منقول خود را طبق شرایط خاصّی از فروش، توارث و ... منع کند و جاودان نماید، امّا بهره و درآمد آن ثروت را در راه خدا، خدمت به خلق خدا، شخص یا اشخاص معلوم یا عموم مردم، دانشگاه، بیمارستان، مدرسه و ... هزینه نماید (دانشپور، و ریاحی سامانی، 1388، ص 152).
قرآن عصارۀ کتابهای آسمانی است که خدا بر برگزیدهترین امّت خویش فرستاده است. هیچ نکتهای از علم ربّانی، مسئله الهی، کلمات برهانی و معرفت گفتنی نیست، مگر اینکه اصل وقوع، مبدأ، غایت، ثمره و مغز آن در قرآن وجود دارد. قرآن کریم سرشار از معارفی بلند و عمیق در همۀ مسائلی است که بشر برای پیمودن راه سعادت به آن نیاز دارد (www.rasekhoon.net).
در قرآن آیهای که بر وقف و احکام آن به طور صریح دلالت کند، وجود ندارد. ولی دانشمندان مسلمان و مفسّران قرآن کریم از کلیّت برخی مفاهیم اخلاقی که در قرآن ذکر شده است، چنین دریافتهاند که وقف مورد تأیید قرآن کریم است؛ زیرا اعمال خیر و صالح همواره در آیات شریف و نورانی آن ستوده شده و به طور عموم قرآن چه که بر انجام کارهای نیک و تشویق به آن دلالت داشته باشد، بر وقف نیز دلالت میکند. به تعبیر دیگر میتوان گفت که روح وقف مورد تأیید قرآن کریم قرار گرفته است (دانشپور، و ریاحی سامانی، 1388، ص 149).
در نهایت مواردی از اعمال صالح مانند: صدقه، قرضالحسنه، تعاون، انفاق، محبّت، کمک به همنوعان و ... ذکر شده و به نوعی با روح وقف سازگاری دارد که به برخی از آنها اشاره میگردد:
آیاتی که انسان را به عمل صالح ترغیب و توصیه نموده است، وقف کردن نیز نوعی کار خیر و عمل خداپسندانه است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُالْحَیَاةِالدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا» (کهف، آیه 46)؛ یعنی، مال و پسران زیور زندگی دنیایند، و نیکیهای ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید (نیز) بهتر است.
آیاتی که به تألیف قلوب و جلب محبّت دیگران دلالت دارد و چون یکی از مصارف درآمدهای وقف در جهت تحکیم و تثبیت روح همبستگی و محبّت بوده و در عین حال احساسی است عاری از منّت:
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِقُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةًمِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (توبه، آیه 60)؛
یعنی، صدقات، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان (گردآوری و پخش) آن، و کسانی که دلشان به دست آورده میشود، و در (راه آزادی) بردگان، و وام داران، و در راه خدا، و به در راه مانده، اختصاص دارد. (این) به عنوان فریضه از جانب خداست، و خدا دانای حکیم است.
آیاتی که مردم را به روح تعاون، احسان و برادری، دعوت نموده ا
ست: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نحل، آیه 90)؛ یعنی، در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز میدارد. به شما اندرز میدهد، باشد که پند گیرید.
آیاتی که وقف را وسیلۀ تقرّب الهی معرّفی میکند:
لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِوَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ .... (بقره، آیه 177)؛ یعنی، نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد، و مال (خود) را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و (در راه آزاد کردن) بندگان بدهد... .
آیاتی که ابعاد گوناگون وقف را با عنوان انفاق پوشش میدهد: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَةًفَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره، آیه 274)؛ یعنی، کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.
آیاتی که عنوان احسان و تحسین و نیکوکار را به کارهای پسندیده و مفید در جامعه نسبت میدهد:
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَوَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. (قصص، آیه 77)؛ یعنی، و با آن چه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنان که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا فسادگران را دوست نمیدارد.
آیاتی که به طور عمده به سبیل الله در بُعد ایجابی و سلبی در مال و جان و حتّی هجرت و جهاد به کار رفته است:
«وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِوَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (بقره، آیه 195)؛ یعنی، و در راه خدا انفاق کنید، و خود را با دست خود به هلاکت میافکنید، و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
آیاتی که به طور عمده به نیکیهای اجتماعی در ساختار الهی میپردازد:
ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَفِی الْقُرْبَى وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةًنَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ. (شوری، آیه 23)؛
یعنی، این همان (پاداشی) است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند (بدان) مژده داده است. بگو: به ازای آن (رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان و هرکس نیکی به جای آورد (و طاعتی اندوزد) برای او در ثواب آن خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
آیاتی که ناظر به دستورات اخلاقی در سطح و شیوۀ پرداخت مال است: «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌخَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ» (بقره، آیه 263)؛ یعنی، گفتاری پسندیده (در برابر نیازمندان) و گذشت (از اصرار و تندی آنان) بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بینیاز بردبار است. کلمۀ صدقه به معنای اعطای مال است.
جایگاه وقف در اسلام
اسلام به گونهای اساسی و ریشهای تمام نیازهای جامعه و پیروان خود را بررسی کرده و راهحلهایی را ارائه داده که ضامن و دربردارندۀ گسترش عدالت و مساوات است. از جالبترین تعالیم اجتماعی اسلام که بر اساس تعاون و حسّ نوعدوستی بنا نهاده شده، مسئلۀ وقف و صدقات جاریه است.
هدف اصلی از وقف، تأمین و تثبیت محلّ سکونت و منبع ارتزاق و تأمین قسمتی از نیازمندیهای عمومی و گسترش فرهنگ و تشویق به احداث بناهای علمی، بهداشتی و مذهبی است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105).
برداشت اسلام از وقف از برداشت آن از مالکیّت و رسالت اجتماعی مال سرچشمه میگیرد. مالکیّت در نظام اسلامی یک نوع اعتبار و یا حکم شرعی است که شارع آن را مقرّر کرده و اختیار تحدید و تنظیم آن در ید باقدرت شارع است.
نظریۀ فوق از مطلب اساسی دیگری سرچشمه میگیرد و آن اینکه، در حقیقت مالک اصلی اموال، خداوند متعال است و مردم به عنوان جانشین و خلیفه در اموال تصرّف میکنند و موظّف هستند به رسالت اجتماعی اموال توجّه نمایند (الکبیسی، 1364، ص 110).
چنانکه در قرآن کریم فرموده است: «... وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ...» (نور، آیه 33)؛ یعنی، ... و از آن مالی خدا به شما داده است، به ایشان بدهید... . و در آیهای دیگر میفرماید: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ» (حدید، آیه 7)؛
یعنی، به خدا و پیامبر او ایمان آورید، و از آنچه شما را در (استفاده از)آن، جانشین (دیگران) کرده، انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت.
نظامهای اسلامی با تقریر صدقات واجبه اختیارات مالکین را محدود کرده، ولی در صدقات مستحبی به آنان اختیار داده و به آن تشویق کرده و تصمیم آنان را محترم شمرده است (الکبیسی، 1364، ص 110).
اسلام با طرح مسئله وقف و تشویق به صدقات جاریه از یک طرف اختیارات و نظرات مالک را نسبت به ملک خود محترم و نافذ شمرده و از طرفی قدم اساسی را در راه گسترش علم و دانش و پرورش دانشمندان برداشته و بنای عمران و آبادی شهرها و دهات و رفاه عموم را حتّی در بیابانها و جاهای دور از آبادی پایهریزی نموده است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105).
سیرۀ قولی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن
پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام گذشته از این که به فقرا، ضعفا، مستمندان و قشرهای محروم جامعه کمک میکردند، آیندگان را نیز فراموش ننمودند
و با به جاگذاشتن صدقات و موقوفات زیادی از املاک و اموال خویش، سنّت حسنۀ وقف را بنا نهادند. یکی از فصول درخشتان زندگانی این پیشوایان بزرگ، اقدامات ارزندۀ آنان در زمینۀ وقف است. ائمه معصومین علیهمالسلام، مردم را به وقف ترغیب و تشویق نموده و از طرف خداوند خرید پاداش برای هر کار نیکی به خصوص به عنوان باقیاتالصالحات به آنان میدادند (علی دوست خراسانی، 1379، ص 105و106).
چنانکه پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) فرمودهاند:
اربعه تجری علیهم اجورهم بعد الموت رجل مات موابطاً فی سبیل الله و رجلٍ علّم علماً فاجره ما یجری علیه ما عمل به و رجل اجری صدقه فاجرها ماجرت و رجل ترک ولداً صالحاً یدعو له.(المنذری،1388، ج 1، ص 119)؛
یعنی، چهار چیز است که پاداش آنها پس از مرگ نیز جریان دارد: مردی که در حال پاسداری در راه خدا بمیرد، مردی که علمی را به کسی بیاموزد که اجرش برای او جریان دارد تا وقتی به آن علم عمل شود، مردی که صدقهای را به جریان اندازد مادامی که آن صدقه جاری باشد، و مردی که فرزند صالح و شایستهای به جا گذارد که برایش دعا کند.
امام صادق (علیهالسلام) نیز فرمودهاند:
لیس یتبع الرجل بعد موته من الاجر إلّا ثلاث خصال صدقه اجراها فی حیاته فهی تجری بعد موته او سنّته هدی سنها فهی یعمل بها بعد موته او ولد صالح یدعو له. (الحر العاملی، 1391، ج 13، ص 292)؛ یعنی، هرکس از این جهان درگذرد پس از مرگ، چیزی به او نمیرسد جز اینکه پیشتر سه چیز از خود باقی گذاشته باشند: کار نیکی که اثرش پس از او باقی باشد، سنّت حسنهای که در میان مردم رواج داده باشد، و بعد او مردم به آن روش عمل کنند، فرزند صالحی که برای او دعا کند.
در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده که فرمودهاند:
قال ابیعبدالله(علیهالسلام): تسته تلحق المؤمن بعد موته ولد یستغفر له و مصحف یخلفه و غرس یغرسه، و قلیب یحفره و صدقهیجریها و سنهیؤخذ بها من بعده. (الشیخ الصدوق، 1390، ج 4، ص 82)؛
یعنی، شش چیز است که شخص مؤمن پس از مرگش از آن بهرهمند خواهد شد: فرزند صالحی که برای او طلب آمرزش کند، قرآنی که از او باشد و مورد استفاده قرار گیرد، درختی که مینشاند،چاه آبی که احداث نماید، چشمۀ آبی که در راه خدا جاری کند، سنّت و روش نیکی که پس از او مردم به آن عمل کنند.
سیرۀ عملی معصومین در وقف و تبلیغ و ترویج آن
از نظر عملی ائمه معصومین(علیهمالسلام) نیز در این امر خیر مانند سایر کارهای نیک معلّم بشریّت بودهاند (سلیمیفر، 1370، ص 55). گذشته از این، رسول مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) و خاندان آن حضرت، مردم را به وقف تشویق میکردند (طبق احادیث معتبر و مدارک تاریخی)
خود از نخستین کسانی بودند که اقدام به وقف املاک شخصی خود نموده و آثار خیری به عنوان وقف برای اعقاب و طبقات بعد از خود به جای گذاردند و حتّی وقفنامههایی تنظیم کردند (علی دوست خراسانی، 1379، ص 108و109).
به نمونههایی چند از آنها اشاره میگردد:
طبق نظر مورّخین وقف حوائط سبعه اوّلین وقف (صدقه جاریه) در اسلام است البتّه در صورتیکه وقف مسجد قبا و مسجدالنّبی به حساب آورده نشود (دانشپور، و ریاحی سامانی، 1388، ص 170).
هنگام حرکت به سوی جنگ أحد روز شنبه 7 شوّال سال دوّم هجرت مردی از اَحبار یهود مدینه به نام مخیریق (سلام بن معنکم نضیری) همراه لشکر اسلام خارج شد. هنگام حرکت قشون گفت: اگر مراجعت نکردم اموالم در اختیار محمّد است تا برابر راهنمایی خدایش عمل کند ...
مخیریق در جنگ أحد کشته شد. به دستور پیامبر در کنار قبرستان مسلمین دفن گردید و اموالش در اختیار پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله قرار گرفت. از جمله «حوائط سبعه» که بعدها «حوائط النّبی» خوانده شد.
این باغهای هفت گانه عبارت بودند از: صافیه، بَرقه، دَلال، مَثیب، اعواف، هسنی، مشربۀام ابراهیم. علاوه بر حوائط سبعه، قلاع ثلاثه: کتیبه، ملیخ، سلاله و به نقلی فدک و ثلث وادی التری نیز از موقوفات پیامبر اسلام به شمار رفته است (ابن اثیر، 1385، ج 3، ص 997).
موقوفههای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و
آله) منحصر در حوائط سبعه نبود، بلکه در کتب تاریخ زمینهای دیگری را به نام صدقات ایشان ذکر کردهاند که از بیان آنها خودداری میگردد (علی دوست خراسانی، 1379، ص 112).
سیرۀ مرضیۀ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) ادامه یافت و اصحاب و تابعین یکی بعد از دیگری برای تأسی به سنّت نبوی و جلب رضای الهی، مالی را در راه خدا و یا برای اقربا و ذریّه وقف نمودند (الکبیسی، 1364، ص 48). به نمونهای از آن اشاره میگردد:
یکی از یاران پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به نام ابوطلحه انصاری در مدینه نخلستان و باغی به نام «بَیْرماء» داشت که بسیار باصفا و زیبا بود، به طوری که همه در مدینه از آن سخن میگفتند. در آن چشمۀ آب صافی بود که هر موقع پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به آن باغ میرفتند از آن آب میل میکردند
و وضو میساختند و علاوه بر همۀ اینها، آن باغ درآمد خوبی برای ابوطلحه داشت. پس از نزول آیه «لَنْ تَنالُوا البِرَّ حتّی تنفِقُوا ممّا تحبُّون...» (آل عمران، آیه 92)؛ یعنی، هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آن چه که دوست دارید انفاق کنید ...
به خدمت ایشان آمد و عرض کرد: میدانی که محبوبترین اموال من همین باغ است و میخواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیرهای برای رستاخیز من باشد. پیامبر اکرم( صلّی الله علیه و آله) فرمودند: آفرین بر تو، آفرین بر تو، این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود. سپس فرمود: من صلاح میدانم آن را به خویشاوند نیازمند خود بدهی. ابوطلحه دستور ایشان را عمل کرد و آن باغ را بر خویشان خود وقف کرد ( ، ج 8، ص 412).
اهلبیت (علیهمالسلام) نیز به تأسی از پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) و به عنوان امام و رهبر و معلّم جامعۀ مسلمین اهتمام زیادی در گسترش وقف در جامعه داشتهاند و با قول و فعل و تقریر خود، این اقدام خداپسندانه را مورد ترغیب و حمایت قرار میدادهاند (سلیمیفر، 1370، ص 58).
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) زندگی زاهدانه و بدون تجمّل داشتند ولی از مال دنیا بیبهره نبودند. ایشان به اضافۀ سهمی که هر ساله از غنایم جنگی و بیتالمال میگرفتند، همواره در اطراف مدینه به کشاورزی میپرداختند و بر اثر بصیرت و اطّلاع کامل در امور کشت و زرع و با کوششهای شخصی، باغها و چشمههایی احداث کردند که سالیانه دارای محصول فراوانی بودند.
به جرأت میتوان گفت: که علیبنابیطالب (علیهالسلام) از افراد غنی آن روز به شمار میرفتند. امّا انفاق به فقرا و صدقات مستمر به مستمندان و بذل و بخشش به نیازمندان، هدف والای آن حضرت بود و همواره آسودگی دیگران و رفع احتیاج مسلمانان را حتّی بر زندگی روزمرّۀ خود ترجیح میداد (معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه، 1385، ص 65و66).
ازجمله موقوفات ایشان میتوان از: الاحمر، اربیه، اذنیه، لأستحن، بئر الملک، البغیبغه، البیضاء، یک خانه در محلّۀ بنی زریق مدینه، دیمه، ذات کمات، رعیه، عین أبی نیزر، عین موات، عین فاقه، عین ینبع، فقیرین، المقیبه، وادی التری که صحرای وسیعی بین مدینه و شام است و دارای دههای بسیار (حموی، 1399، ج 5، ص 345) نام برد.
از جمله اعضای اهلبیت (علیهمالسلام) که موقوفاتشان ثبت شده، حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 123).
محمّد بن شافعی از عبدالله بن حسن فرزند حسین روایت میکند که گفت: عدّهای از اهلبیت (علیهمالسلام) به من خبر دادند که فاطمه دختر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و علی (علیهالسلام) اموال خود را بر بنی هاشم و بنیالمطلب وقف کردند و دیگران را هم در ردیف وقف شدگان بر آنها داخل نمودند (مشغری، 1391، ج 13، ص 294).
امام حسین (علیهالسلام) نیز خانهای را وقف کردند. امام حسین (علیهالسلام) به ایشان فرمودند: خانه را تخلیه کن (النوری الطبرسی، 1383، ج 2، ص 511).
چون چیزی را که انسان وقف میکند از تصرّف او بیرون میرود. خانه هم اینگونه است. وقتی وقف شد خود واقف هم نباید در آن تصرّف کند (علی دوست خراسانی، 1379، ص 128).
در حدیث دیگری نیز آمده است: امام حسین (علیهالسلام)، زمین و اشیای دیگری را که ارث برده بود پیش از این که تحویل بگیرد وقف نمود (النوری الطبرسی، 1383، ج 2، ص 511).
امام صادق (علیهالسلام) نیز موقوفههایی داشتهاند. این نکته به خوبی از وقفنامۀ حضرت موسیبنجعفر (علیهالسلام) استفاده میشود. یزید بن سلیط میگوید:
حضرت موسیبنجعفر (علیهالسلام (وصیّت فرمود و ده نفر را گواه گرفت ... تا آنجا که مینویسد... امام وصیّت کرد. (تولیت ثلث موقوفه پدرم و امام صادق )علیهالسلام() و ثلث خود، نیز با او (فرزند امام هفتم )علیهالسلام(است) (کلینی، 1386، ج 2، ص 495-493).
از این که حضرت فرمود: تولیت ثلث موقوفه پدرم، معلوم میشود که امام صادق )علیهالسلام(هم موقوفههایی داشته است (علی دوست خراسانی، 1379، ص 129).
حضرت موسیبنجعفر )علیهالسلام(نیز زمینی را به همراه درختهای خرما، زمین، قنات، آب، آسیباب، *، حقّ آب، زمین، پستی و بلندی، طول و عرض، میدان جلوی باغ، نهرهای کوچک و بزرگ، مرغزارها، آباد و خراب همه وقف است (قمی ،1390، ج 4، ص 184).
از موقوفههای دیگر امامان شیعه تا آنجا که بررسی شده مطلبی ذکر نکردهاند. از این رو به همین اندازه بسنده میگردد.
بنابر آن چه که از احادیث و اخبار بر میآید ائمه معصومین (علیهمالسلام) خود آغازگر سنّت حسنۀ وقف بودهاند، قولی و عملی مردم را به وقف نمودن اموال خود تشویق و ترغیب نمودهاند و در این راه از هیچ کاری فروگذار نکردهاند.
حتّی حاضر بودند خود گرسنه بمانند امّا آنچه را که به دست میآورند وقف نمایند تا مردم نیز آنها را سرمشق خود قرار دهند و از بخل، حسادت، طمع، زراندوزی و ...
در امان بمانند و فقرا و محرومین و مسکینان جامعه هم از ثروت اغنیا سهمی ببرند و به نوعی ثروت در جامعه با عدالت توزیع گردد و اختلاف طبقاتی ایجاد نگردد و اغنیا نیز با وقف اموال نظر محبّت الهی را به خود جلب نمایند. البته وقف اموال توسط معصومین (علیهمالسلام) غیر از کمکهای مالی ایشان به نیازمندان بود.
سیرۀ علما در وقف و تبلیغ و ترویج آن
هرگاه سخن از وقف به میان میآید بیشتر از اغنیا نام برده میشود و از علما کمتر یاد میگردد. در صورتی که علما نیز به هر نحوی که برایشان ممکن بوده و احساس نیاز می کردند وقفهایی داشتهاند که در اینجا به مهّم ترین آنها اشاره میگردد:
وقف کتاب
کتاب ارزشمندترین و وفادارترین دوست و قرین هر انسان است. ارزش کتاب آن موقع رخ مینماید که پیچیدهترین مشکل فکری و معنوی انسان با مطالعۀ آن رفع شده، بر علم و کمال انسان افزوده میگردد؛ بنابراین عالمان و اندیشمندان ارزش کتاب را دانسته، برای آن قدری عظیم و ارزشی والا قائل بوده و هستند، آنان در پی آن بوده و هستند که همانگونه که خود استفادههای بسیاری از آن فیض بردهاند، دیگران نیز از آن بهره ببرند.
بر این اساس است که خیل عظیمی از عالمان کتابهای خود به خصوص کتب خطّی و منحصر به خود را وقف اماکن و افراد کردهاند تا آنان نیز بهرهمند گردند. برخی کتابهای خود را وقف طلّاب و طالبان علم مینمایند از جمله:
آیت الله مهدی که تمام کتابهای خویش را وقف طلبههای علوم دینی نمود و برخی کتابهای خود را برای کتابخانهها وقف میکنند . از جمله: آیتالله خامنهای که یازده هزار جلد کتاب وقف آستان قدس رضوی نمودهاند و مرحوم سیّد محمّدباقر طباطبایی که خانوادهاش کتابهای او را وقف آستان قدس رضوی کردهاند و ... (www.rasekhoon.net).
وقف کتابخانه
کتابخانه مکانی برای ارائه مطالب ارزنده به طالبان علم و کمال است که محیطی آرام و پربار را برای آنان فراهم میسازد.
در کتابخانهها گاهی منابعی وجود دارد که دسترسی به آنها در خارج از کتابخانه سخت یا غیر ممکن است. شاخص اصلی تمدّن، فهم و کمال هر کشور را نیز به وجود کتابخانههای آن ارزیابی میکنند. بر همین اساس، عالمان ودانشمندان گرانمایه در سدههای اخیر در شهرهای مختلف به راهاندازی کتابخانه و وقف آن همّت گماردند. از جمله:
حجهالاسلام والمسلمین حاج سیّدعلی محمد وزیری موسوی که کتابخانۀ وزیری یزد را وقف نمود، مرحوم آیت الله حاج آقا محمّد بروجردی کتابخانۀ شخصی و کتابخانۀ اهدایی خود را وقف آستان قدس رضوی نمود. مرحوم آخوند علی بن ابراهیم معصومی کتابخانۀ غرب در همدان را وقف آستان قدس رضوی نمود و ... (www.rasekhoon.net).
تأسیس مدرسۀ علمیّه
مدارس علمیّه محلّی برای فراگیری علوم دینی و اسلامی بوده که بدون هزینههای دولت و حکومت اداره میشده و طلّاب و دانشپژوهان این مدارس بدون چشمداشتی از حکومتها به فراگیری علوم اسلامی میپرداختند.
بنابراین تمام مدارس علمیّه به صورت وقف ایجاد و از منافع وقت اداره میشده است. نقش عالمان دینی در تأسیس چنین مراکز و مدارس بسیار حائز اهمیّت بوده است از جمله: عالم جلیلالقدر ابوصالح رضوی مدرسه صالحیه در مشهد را که امروزه به مدرسۀ خوّاب مشهور است را وقف نمود (www.rasekhoon.net).
تأسیس مراکز درمانی
عالمان دینی علاوه بر آنکه طبیبان روحی و * مردم هستند، از رنج و سختی آنان در بیماریهای ظاهریشان نیز متأثر گردیده، علاوه بر آن که در پی درمان آنان بر میآیند،
به ایجاد مراکز درمانی و پزشکی دست زده، آن را به عنوان خیریه و یا وقف عام اعلام میدارند. از جمله: محمّد فاطمی از ثروت موروثی خود یک بیمارستان هفت تختخوابی در قم تأسیس و آن را وقف عام نمود (www.rasekhoon.net).
کارهای عامالمنفعه
بسیاری از عالمان به دلیل نفوذی که در قلوب مردم داشتند و مردم نیز به آنها اعتماد داشتند، برای رفاه مردم به اقداماتی دست زدند و بسیاری از آنها را وقف عام نمودند، و نیز با کمک مالی به بیبضاعتان به کاهش بار مالی و هزینۀ زندگی آنها کمک میکردند. از جمله:
آیتالله حاج شیخ محمّدحسین شریعتمدار که در ساوه حوزهای تشکیل دادند و برای ادارۀ آن چند باب فروشگاه با خرج شخصی خود ساخت تا درآمد آن علاوه بر حوزۀ علمیّه و مسجد جهت دستگیری از ضعفا نیز مصرف شود.
آیتالله محمّدباقر محسنی ملایری که برخی از آثار وقفی و باقیاتالصالحات ایشان بدین قرار است: ساخت مدرسه باقریه ملایر، ساخت مسجد سجّاد جنب همان مدرسه، ساخت کتابخانه جنب همان مدرسه و مسجد، ساخت مسجدی به نام صفی با دوازده باب دکان، تعمیرات مدرسه و مسجد شیخالملوکی و ... .
موقوفات علما در جهات مذکور قطرهای از دریا بود که تنها به آن اشاره گردید تا روشن شود که علما نیز به نوبۀ خود در صدد تأسی به سنّت معصومین (علیهمالسلام) هستند و علاوه بر بحث و درس و تزکیه نفس به فکر مردم جامعه و انجام کارهای عامالمنفعه نیز میباشند .
و این خود سیرۀ عملی علما است تا دیگران آنها را به عنوان الگوی خود قرار دهند و تلاش بیدریغ علما مؤید نیّت خیر و همّت بلند ایشان است.
نتیجهگیری
وقف سنّت حسنهای است که از دیرباز به اشکال گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام نیز آن را در مسیری روشن، منطقی، هدفدار، مترقّی و دقیق مورد استفاده قرار داده است. باید گفت: وقف از مختصات نظام حقوقی و اقتصادی اسلام است. وقف در اسلام دارای ویژگیهایی است:
وقف علمی است صالح و باقی و بدون ریا، وامی است بدون اضطراب بازپرداخت و تعدیل ثروتی است با رضا و رغبت. در قرآن مجید آیهای مربوط به وقف به طور مستقل وجود ندارد؛ بلکه میتوان از آیات مربوط به انفاق و احسان و تعاون و ... به رجحان و استحباب وقف پی برد.
اسلام دین جامع و کاملی است که به همۀ نیازهای بشر توجّه دارد. برای هریک راه حلی را ارائه داده که ضامن سعادت و خوشبختی افراد است. برخی از تعالیم اسلام که براساس تعاون و نوعدوستی بنا نهاده شده مسئله وقف و صدقات جاریه است.
هدف اصلی از وقف، تأمین و تثبیت محلّ سکونت و منبع ارتزاق و تأمین قسمتی از نیازمندیهای عمومی و گسترش فرهنگ و تشویق به احداث بناهای علمی، بهداشتی و مذهبی است.
بر این اساس ائمه معصومین (علیهمالسلام)، با سیرۀ قولی و عملی خود مردم را به این سنّت نیک تشویق و تحریک مینمودند و در این اقدام خیرخواهانه خود اوّلین گام را بر میداشتند و تا آنجا که برایشان مقدور بود اموال خود را وقف مینمودند.
چنان که در زمان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) اصحاب و تابعین با تأسی به آن حضرت هریک به فراخور وضع مالی خود اموالی را وقف نمودند که بعضی از آنها تا به امروز نیز وجود دارد و مورد استفاده قرار میگیرد.
علما نیز که در سطح پایینتر از ائمه معصومین (عیهمالسلام) قرار دارند، ولی با عمل و رفتار خود نشان دادهاند که شاگردان خوبی برای مکتب اهلبیت بودهاند. آنان با توجّه به نیازهای جامعه و مردم در مقاطع مختلف زمان وقفهایی داشتهاند که گره از زندگی و کار مردم باز مینمود و باعث میشد.
که بر عقیده و ایمان مردم افزوده گردد و آنان دلشاد باشند که علما و فقها و بزرگان دینی نیز به یاد و فکر آنها هستند و هرچه بیشتر تلاش مینمایند تا آنان زندگی بهتر و راحتتری داشته باشند.
برای جلوگیری از فراموش شدن و تبلیغ و ترویج سنّت حسنۀ وقف و سیرۀ معصومین (علیهمالسلام) و علمای محترم بر اساس نتایج حاصل شده میتوان پیشنهادهایی ارائه نمود:
شایسته است که دولت در سیاستهای قانونگذاری خود امتیازاتی را به اوقاف اختصاص دهند، از قبیل: بخشودگی مالیاتی، بخشودگی گمرکی و ... به عبارت دیگر همان امتیازاتی که در این رابطه به مجامع امور خیریه و فرهنگی و تعاونی اعطا شده به اوقاف نیز داده شود.
تبلیغات در راستای آگاهسازی جامعه نسبت به اهمیّت وقف و نقش آن در توسعه و خدماترسانی به جامعه و نیز افزایش مشارکت مردمی از نظر مدیریت، برنامهریزی و نظارت در زمینۀ امور اوقاف.گسترش مفهوم وقف به گونهای که شامل استفاده از املاک در سایر پروژههای کشاورزی، صنعتی، تجارتی و سرمایهگذاری نیز شود.
مدیریت پروژههای املاک وقتی به صورت مردمی و محلّی ساماندهی گردد، تا در آنها ایجاد انگیزه مثبت شود و آنان به وقف نمودن تشویق شوند. تقدیر و تشکّر از واقفان در جشنها سبب تبلیغ و ترویج این سنّت حسنه میشود. دادن امتیازاتی به واقفان باعث تشویق بیشتر آنان به وقف میگردد.
استفاده از پوسترهای تبلیغاتی در مراکز عمومی شهر باعث ایجاد انگیزه در افراد میشود.استفاده از بروشورها با طراحی جالب و ذکر نکات کلیدی و کوتاه در مورد وقف میتواند در ترویج وقف مؤثر باشد.یادآوری این نکته به مردم که مقدار وقف مهمّ نیست اصل انجام این سنّت حسنه است.
*قسمتی دوم مطلب
مفهوم وقف
اگر بخواهیم واژه ی «وقف» را به فارسی برگردانیم، «ایستادن» و «پایندگی» خواهد بود. در اصطلاح فقهی، وقف، عبارت است از: «نگهداشت عین ملک و مصرف کردن منافع آن در راه خدا» و نیز در اصطلاح قانون مدنی، وقف را «حبس عین ملک ( شیء زمین، ساختمان و...)
و جاری کردن منفعت بر آن بر حسب نیت واقف ( وقف کننده)» تعریف کرده اند. در فرهنگ ها و اصطلاح نامه های فارسی نیز معانی ای همسان این موارد، نگاشته شده است که به طور خلاصه بیان می دارند که:
«وقف، نگه داشتن سرمایه، خانه، وسیله، مغازه، باغ، ساختمان یا زمین و... است برای همیشه، بدون واگذاری اختیار فروش و جابه جایی و از بین بردن آن، که حق بهره برداری یا سود و منفعت آن بر حسب نظر واقف (صاحب ملک) به همه یا عده ی خاصی از مردم، تعلق خواهد گرفت.»
چرا که اعمال خیر و صالح، همواره در آیات قرآن ستوده شده اند و به طور کلی، هر آیه ای که بر انجام دادن کارهای نیکو یا تشویق به آنها دلالت داشته باشد، بر وقف نیز دلالت می کند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. سوره ی کهف، آیه ی 46: «کارهای شایسته ی ماندنی نزد پروردگارت، از نظر پاداش بهتر و امید به آن بیشتر است».
2. سوره ی مزمل، آیه ی 20: « هر عمل نیک که برای آخرت خود پیش فرستید، پاداش آن را نزد خداوند می یابید و آن اجر و ثواب آخرت، بس بهتر و بزرگ تر و بیشتر است.»
3.سوره ی بقره، آیه ی 177: «نیکوکاری بدان نیست که روی خود را به جانب مشرق و مغرب کنید؛ چرا که این بی اثر است؛ لکن نیکوکار، کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران، ایمان آورد و اموال خود را در راه دوستی خدا، به خویشان و یتیمان و در راه ماندگان و مستمندان بدهد».
در سخنان پیامبر و اهل بیت (ع)، درباره ی تشویق به وقف، جملات فراوانی به چشم می خورد. این بزرگواران- که خود بهترین معلمان بشر بوده اند-در موارد زیادی به این عمل نیکو دست زده اند. از آن جمله،
در «قبا» (نزدیک مدینه) نخلستانی بود به نام «بویره» که از اموال شخصی پیامبر (ص) محسوب می شد و ایشان، آن را وقف بر فقیران و بینوایان نموده بود. و نیز نقل شده است که پیامبر (ص) زمینی را وقف مخارج افراد در راه مانده (ابن السبیل) نمود. امیرالمؤمنین(ع) نیز در محلی به نام «ینبع»، صد چشمه حفر کرد
و آنها را وقف حاجیان خانه ی خدا نمود و نیز مزرعه ای داشتن که وقف نیازمندان و در راه ماندگان کرد. و نیز امام صادق(ع) اموالی را که برای برپایی مجالس عزاداری بعد از رحلت خودشان وقف کردند و نیز ائمه ی دیگر که زمین ها یا باغ هایی را برای فقرا و نیازمندان وقف می نمودند.
و سود و بهره ی آن را برای گشایش کار درماندگان و گرفتاران، اختصاص می دادند و با این کار شایسته و خداپسندانه، بسیاری از گرفتاریها از بین می رفت، دل های زیادی شاد و خرم می گشت، بی پناهان بسیاری سامان می یافتند و گرسنگان و تشنگان فراوانی از خطر مرگ نجات پیدا می کردند.
در کشورهای غربی و حتی در نقاط دور افتاده ی جزایر استرالیا و آفریقا و در میان سرخ پوستان آمریکای جنوبی و در هند و نپال و تبت نیز این سنت، وجود داشته و دارد. این اقوام، برای معابد، پرستشگاه ها، کلیساها، صومعه ها و دیرهایشان، موقوفه هایی را اختصاص داده اند.
بویژه در ایران، مصر باستان، یونان، چین، هند، ژاپن، روم، بابل و فلسطین، قبل از اسلام نیز موقوفاتی وجود داشته که برای استمرار فعالیت معابد و صومعه ها و پرستشگاه ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقف ها، برهمن ها، کاهن ها، لاماها و... از درآمد آنها بهره می گرفته اندو
و همین طبقه (روحانیون) نیز آنها را سرپرستی می کردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد، خدمات لازم را می دادند؛ گرچه معمولاً بخشی از دارایی موقوفه، برای خدمات عمومی به مردم و مستمندان، بویژه در راه ماندگان و بیماران و صدمه دیدگان از حوادث غیر مترقبه و بلایا (نظیر سیل و زلزله و طاعون و...) در نظر گرفته می شد.
1. از بارزترین ویژگی های اجتماعی نظام وقف، طبقاتی نبودن آن است. بدین معنا که سنت وقف، همواره و برای همه ی اقشار جامعه، قابل دسترس است و در انحصار یک طبقه ی خاص نبوده و نیست. بر این اساس، سنت وقف، پیوسته افراد زیادی را از طبقات مختلف جامعه جذب می کند که یا واقف اند و یا از درآمد اوقاف و خدمات آن بهره مند می شوند.
لذا از طبقات فقیر اجتماع گرفته تا مردم متوسط الحال (همچون کشاورز و پیشه ور و صنعتگر و فروشنده) تا توانگران و مسئولان بلند پایه ی حکومتی،(1) همه با وقف در ارتباط بوده اند و هستند.
2. نظام وقف، عبارت است از چارچوب بنیادین مسئولیت های متقابل و همبستگی اجتماعی میان ثروتمندان و نیازمندان. در این چارچوب بنیادین، برای رفع نیازهای ضروری طبقات محروم و صاحبان نیازهای خاص (همچون: یتیمان، بیوه زنان، پیران، آوارکان و قربانیان حوادث مختلف)، اقدامات و حمایت های لازم در نظر گرفته شده است.
3. نظام وقف، یکی از ساز و کارها (مکانیزمهای) تحقق عدالت اجتماعی و وسیله ای صلح آمیز برای توزیع مجدد درآمد، بدون هرگونه اجبار و مداخله ی قدرت حاکمه بوده و هست. از این رو، می توان گفت که وقف، در حمایت از وحدت ملی و اجتماعی و جلوگیری از بروز بی ثباتی و خشونت و تنش میان گروه های اجتماعی با وضعیت اقتصادی متفاوت، نقش دارد.
4. وقف، نقش ملموسی در ارائه ی خدمات رفاهی (بویژه در مناسبت ها و حوادث و تصمیم گیری های مهم شخصی و خانوادگی، مانند: ازدواج، اشتغال، تحصیل، برگزاری مراسم عزا و...) دارد و از این طریق، سهم مؤثری در افزایش «امید» به زندگی و آینده در جامعه ایفا می کند.
5. وقف، در حمایت از کیان خانواده (که سنگ بنای جامعه است) و حفظ انسجام و یکپارچگی آن از طریق حمایت های مالی و تدارکاتی و نیز حمایت از حقوق افراد ضعیف و بیمار خانواده ها و کسانی که از توانمندی های جسمی و روحی کمتری برخوردارند، نقش مهمی داشته و دارد.
6. وقف، فراهم کننده ی چارچوبی اساسی برای مشارکت مردم در امور اجتماعی است. بدین معنا که تصمیم یک فرد برای اختصاص داوطلبانه ی بخشی از دارایی خود به امر وقف، کافی است که نهادی عام المنفعه (چون مدرسه یا بیمارستان) را به وجود آورد.
به طور کلی، یکی از بهترین بسترهای مشارکت اجتماعی، نظام وقف است که توجه به دیگران و نیکوکاران و نادیده گرفتن تمایلات خودخواهانه و اندیشیدن به منافع گروهی را مورد تشویق قرار می دهد.
و چنانچه از جانب رهبران و نخبگان جامعه به سمت حیات فرهنگی و ارتقای علمی و معنوی و نیز کارآفرینی و ریشه کنی فقر، هدایت شود، در ارتقای سطح امید در جامعه و کمک به پویایی و حرکت و تلاش نسل جوان، بسیار کارآمد خواهد بود.
زیرا با افزایش تولید کالا و ارتقای سطح خدمات عمومی، دولت از هزینه کردن برای این موارد، معاف می شود. مثلاً وقتی که یک ورزشگاه یا کارگاه تولیدی یا مدرسه یا بیمارستان از طریق وقف، تأسیس می شود و به جامعه خدمت می کند،
در واقع، دولت را از هزینه های ایجاد و اداره ی یک ورزشگاه یا کارگاه یا مدرسه یا بیمارستان، معاف کرده است.(2)
و همچنین وقف با کمک در تأمین خدمات عمومی، هزینه های دولت را کم می کند و به تبع آن، دولت را از استفاده از وجوه استقراضی باز می دارد و لذا تا حدودی از کمبود بودجه ی دولت جلوگیری می کند.
از دیگر مشکلات دولت در اقتصاد، توزیع عادلانه ی درآمد و ثروت است که وقف می تواند وسیله ی مناسبی برای توزیع مجدد و حمایت مستقیم و غیر مستقیم از اقشار آسیب پذیر جامعه باشد، بدون آن که هزینه ای بر بودجه ی دولت، تحمیل کند.
بیکاری نیز یکی از معضلات مهمی است که خیلی از کشورها به آن دچار شده اند که در این زمینه نیز وقف می تواند کمک مؤثری به دولت ها بکند؛ زیرا بر اساس سنت وقف، گروه زیادی از طبقات مختلف جامعه به گونه ای با اوقاف در ارتباط اند و یا در امور وقف به صورت مستقیم و غیر مستقیم، نظارت دارند.
و یا از خدمات آن بهره مند می شوند و یا... که تمام این موارد از میزان بیکاری در جامعه می کاهد و اگر فرهنگ وقف و اوقاف در جامعه ای رونق گیرد، قطعاً درصد قابل توجهی از آمار بیماری کاسته خواهد شد.
* نهج البلاغه، مترجم: محمّد دشتی، قم، انتشارات جلوۀ کمال، 1388.و جاری کردن منفعت بر آن بر حسب نیت واقف ( وقف کننده)» تعریف کرده اند. در فرهنگ ها و اصطلاح نامه های فارسی نیز معانی ای همسان این موارد، نگاشته شده است که به طور خلاصه بیان می دارند که:
«وقف، نگه داشتن سرمایه، خانه، وسیله، مغازه، باغ، ساختمان یا زمین و... است برای همیشه، بدون واگذاری اختیار فروش و جابه جایی و از بین بردن آن، که حق بهره برداری یا سود و منفعت آن بر حسب نظر واقف (صاحب ملک) به همه یا عده ی خاصی از مردم، تعلق خواهد گرفت.»
وقف در قرآن و سیره ی معصومان(ع):
در قرآن، آیه ای که بر وقف و احکام آن صراحت داشته باشد، وجود ندارد، ولی دانشمندان اسلامی از کلیت برخی مفاهیم اخلاقی که در قرآن ذکر شده است، چنین دریافته اند که وقف، مورد تأیید قرآن کریم است؛چرا که اعمال خیر و صالح، همواره در آیات قرآن ستوده شده اند و به طور کلی، هر آیه ای که بر انجام دادن کارهای نیکو یا تشویق به آنها دلالت داشته باشد، بر وقف نیز دلالت می کند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. سوره ی کهف، آیه ی 46: «کارهای شایسته ی ماندنی نزد پروردگارت، از نظر پاداش بهتر و امید به آن بیشتر است».
2. سوره ی مزمل، آیه ی 20: « هر عمل نیک که برای آخرت خود پیش فرستید، پاداش آن را نزد خداوند می یابید و آن اجر و ثواب آخرت، بس بهتر و بزرگ تر و بیشتر است.»
3.سوره ی بقره، آیه ی 177: «نیکوکاری بدان نیست که روی خود را به جانب مشرق و مغرب کنید؛ چرا که این بی اثر است؛ لکن نیکوکار، کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران، ایمان آورد و اموال خود را در راه دوستی خدا، به خویشان و یتیمان و در راه ماندگان و مستمندان بدهد».
در سخنان پیامبر و اهل بیت (ع)، درباره ی تشویق به وقف، جملات فراوانی به چشم می خورد. این بزرگواران- که خود بهترین معلمان بشر بوده اند-در موارد زیادی به این عمل نیکو دست زده اند. از آن جمله،
در «قبا» (نزدیک مدینه) نخلستانی بود به نام «بویره» که از اموال شخصی پیامبر (ص) محسوب می شد و ایشان، آن را وقف بر فقیران و بینوایان نموده بود. و نیز نقل شده است که پیامبر (ص) زمینی را وقف مخارج افراد در راه مانده (ابن السبیل) نمود. امیرالمؤمنین(ع) نیز در محلی به نام «ینبع»، صد چشمه حفر کرد
و آنها را وقف حاجیان خانه ی خدا نمود و نیز مزرعه ای داشتن که وقف نیازمندان و در راه ماندگان کرد. و نیز امام صادق(ع) اموالی را که برای برپایی مجالس عزاداری بعد از رحلت خودشان وقف کردند و نیز ائمه ی دیگر که زمین ها یا باغ هایی را برای فقرا و نیازمندان وقف می نمودند.
وقف در ایران:
یکی از روش های پسندیده که نیاکان ما از دوردست روزگار (پیش از اسلام) فراپیش داشته اند، وقق کردن خانه یا زمین و یا نهر و قنات و... بوده است که به خواست قلبی خود و یا به درخواست دیگران، آن را در راه خدا و برای مردم، از فروختن و جابه جایی برای همیشه باز می داشتند.و سود و بهره ی آن را برای گشایش کار درماندگان و گرفتاران، اختصاص می دادند و با این کار شایسته و خداپسندانه، بسیاری از گرفتاریها از بین می رفت، دل های زیادی شاد و خرم می گشت، بی پناهان بسیاری سامان می یافتند و گرسنگان و تشنگان فراوانی از خطر مرگ نجات پیدا می کردند.
وقف در ادیان مختلف:
در کشورهای غربی و حتی در نقاط دور افتاده ی جزایر استرالیا و آفریقا و در میان سرخ پوستان آمریکای جنوبی و در هند و نپال و تبت نیز این سنت، وجود داشته و دارد. این اقوام، برای معابد، پرستشگاه ها، کلیساها، صومعه ها و دیرهایشان، موقوفه هایی را اختصاص داده اند.
بویژه در ایران، مصر باستان، یونان، چین، هند، ژاپن، روم، بابل و فلسطین، قبل از اسلام نیز موقوفاتی وجود داشته که برای استمرار فعالیت معابد و صومعه ها و پرستشگاه ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقف ها، برهمن ها، کاهن ها، لاماها و... از درآمد آنها بهره می گرفته اندو
و همین طبقه (روحانیون) نیز آنها را سرپرستی می کردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد، خدمات لازم را می دادند؛ گرچه معمولاً بخشی از دارایی موقوفه، برای خدمات عمومی به مردم و مستمندان، بویژه در راه ماندگان و بیماران و صدمه دیدگان از حوادث غیر مترقبه و بلایا (نظیر سیل و زلزله و طاعون و...) در نظر گرفته می شد.
جایگاه اجتماعی وقف:
مهمترین ویژگی های اجتماعی وقف را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:1. از بارزترین ویژگی های اجتماعی نظام وقف، طبقاتی نبودن آن است. بدین معنا که سنت وقف، همواره و برای همه ی اقشار جامعه، قابل دسترس است و در انحصار یک طبقه ی خاص نبوده و نیست. بر این اساس، سنت وقف، پیوسته افراد زیادی را از طبقات مختلف جامعه جذب می کند که یا واقف اند و یا از درآمد اوقاف و خدمات آن بهره مند می شوند.
لذا از طبقات فقیر اجتماع گرفته تا مردم متوسط الحال (همچون کشاورز و پیشه ور و صنعتگر و فروشنده) تا توانگران و مسئولان بلند پایه ی حکومتی،(1) همه با وقف در ارتباط بوده اند و هستند.
2. نظام وقف، عبارت است از چارچوب بنیادین مسئولیت های متقابل و همبستگی اجتماعی میان ثروتمندان و نیازمندان. در این چارچوب بنیادین، برای رفع نیازهای ضروری طبقات محروم و صاحبان نیازهای خاص (همچون: یتیمان، بیوه زنان، پیران، آوارکان و قربانیان حوادث مختلف)، اقدامات و حمایت های لازم در نظر گرفته شده است.
3. نظام وقف، یکی از ساز و کارها (مکانیزمهای) تحقق عدالت اجتماعی و وسیله ای صلح آمیز برای توزیع مجدد درآمد، بدون هرگونه اجبار و مداخله ی قدرت حاکمه بوده و هست. از این رو، می توان گفت که وقف، در حمایت از وحدت ملی و اجتماعی و جلوگیری از بروز بی ثباتی و خشونت و تنش میان گروه های اجتماعی با وضعیت اقتصادی متفاوت، نقش دارد.
4. وقف، نقش ملموسی در ارائه ی خدمات رفاهی (بویژه در مناسبت ها و حوادث و تصمیم گیری های مهم شخصی و خانوادگی، مانند: ازدواج، اشتغال، تحصیل، برگزاری مراسم عزا و...) دارد و از این طریق، سهم مؤثری در افزایش «امید» به زندگی و آینده در جامعه ایفا می کند.
5. وقف، در حمایت از کیان خانواده (که سنگ بنای جامعه است) و حفظ انسجام و یکپارچگی آن از طریق حمایت های مالی و تدارکاتی و نیز حمایت از حقوق افراد ضعیف و بیمار خانواده ها و کسانی که از توانمندی های جسمی و روحی کمتری برخوردارند، نقش مهمی داشته و دارد.
6. وقف، فراهم کننده ی چارچوبی اساسی برای مشارکت مردم در امور اجتماعی است. بدین معنا که تصمیم یک فرد برای اختصاص داوطلبانه ی بخشی از دارایی خود به امر وقف، کافی است که نهادی عام المنفعه (چون مدرسه یا بیمارستان) را به وجود آورد.
به طور کلی، یکی از بهترین بسترهای مشارکت اجتماعی، نظام وقف است که توجه به دیگران و نیکوکاران و نادیده گرفتن تمایلات خودخواهانه و اندیشیدن به منافع گروهی را مورد تشویق قرار می دهد.
و چنانچه از جانب رهبران و نخبگان جامعه به سمت حیات فرهنگی و ارتقای علمی و معنوی و نیز کارآفرینی و ریشه کنی فقر، هدایت شود، در ارتقای سطح امید در جامعه و کمک به پویایی و حرکت و تلاش نسل جوان، بسیار کارآمد خواهد بود.
نقش وقف در حل مشکلات اقتصادی جامعه:
وقف می تواند به اهداف اقتصادی دولت ها، کمک فراوانی کند. وقف می تواند در کم کردن کسر بودجه ی دولت، نقش مؤثری داشته باشد؛ زیرا کسر بودجه یا ناشی از کم شدن درآمد و یا ناشی از افزایش مخارجی است که دولت معمولاً در انجام وظایف خود مجبور به تحمل آن است، که در این دو زمینه، وقف می تواند یاری رسان باشد؛زیرا با افزایش تولید کالا و ارتقای سطح خدمات عمومی، دولت از هزینه کردن برای این موارد، معاف می شود. مثلاً وقتی که یک ورزشگاه یا کارگاه تولیدی یا مدرسه یا بیمارستان از طریق وقف، تأسیس می شود و به جامعه خدمت می کند،
در واقع، دولت را از هزینه های ایجاد و اداره ی یک ورزشگاه یا کارگاه یا مدرسه یا بیمارستان، معاف کرده است.(2)
و همچنین وقف با کمک در تأمین خدمات عمومی، هزینه های دولت را کم می کند و به تبع آن، دولت را از استفاده از وجوه استقراضی باز می دارد و لذا تا حدودی از کمبود بودجه ی دولت جلوگیری می کند.
از دیگر مشکلات دولت در اقتصاد، توزیع عادلانه ی درآمد و ثروت است که وقف می تواند وسیله ی مناسبی برای توزیع مجدد و حمایت مستقیم و غیر مستقیم از اقشار آسیب پذیر جامعه باشد، بدون آن که هزینه ای بر بودجه ی دولت، تحمیل کند.
بیکاری نیز یکی از معضلات مهمی است که خیلی از کشورها به آن دچار شده اند که در این زمینه نیز وقف می تواند کمک مؤثری به دولت ها بکند؛ زیرا بر اساس سنت وقف، گروه زیادی از طبقات مختلف جامعه به گونه ای با اوقاف در ارتباط اند و یا در امور وقف به صورت مستقیم و غیر مستقیم، نظارت دارند.
و یا از خدمات آن بهره مند می شوند و یا... که تمام این موارد از میزان بیکاری در جامعه می کاهد و اگر فرهنگ وقف و اوقاف در جامعه ای رونق گیرد، قطعاً درصد قابل توجهی از آمار بیماری کاسته خواهد شد.
پی نوشت ها:
1- بر اساس احکام فقهی اسلام، حکومتگران نمی توانند از اموال عمومی (بیت المال)، چیزی را وقف کنند.(ر.ک: وقف در فقه شیعه، ابوسلمان، تهران: اسوه، 1362). (ح.ز)
2- به عنوان نمونه، در سالهای اخیر، جهاد مدرسه سازی توانست از طریق وقف، کمبود کلاس درس در کشور را تقریباً برطرف نماید. همچنین ستاد اقامه ی نماز، از طریق وقف، به ساخت سالن های نمازخانه ی چند منظوره (قابل استفاده برای دیگر مراسم: جشن ها، مسابقات، امتحانات و...) در مدارس و نیز مساجد و سرویس های عمومی در جاده ها اقدام کرده است.(ح.ز)
منابع:
* قرآن کریم، مترجم: محمّدمهدی فولادوند، قم، انتشارات اسوه، 1386.
1. ابن اثیر، عزّالدین، تاریخ الکامل، دورۀ 13 جلدی، مترجم سیّدمحمّدحسین روحانی، تهران، انتشارات اساطیر، 1385.
2. احمد بن فارس زکریّا، معجم المقاییس فی اللغه، بیروت، انتشارات دارالفکر، 1418.
3. حسینی دشتی، سیّد مصطفی، معارف و معاریف، دوره 5 جلدی،تهران، مؤسسۀ فرهنگی آرایه، 1385.
4.الحموی، یاقوت بن عبدالله، مجم البلدان، بیروت ، انتشارات دارصار، 1399 .
5. خرّمشاهی، بهاءالدین، دانشنامۀ قرآن و قرآنپژوهی، دورۀ 2 جلدی، تهران، انتشارات دوستان Jو Lناهید، 1377.
6. دانشپور، علی، ریاحی سامانی، نادر، چرا و چگونه وقف کنیم؟، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1388.
7. دهخدا، علیاکبر، لغت نامه دهخدا، دوره 15 جلدی، تهران، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377.
8. الراغب الاصفهانی، حسین بن محمّد، مفردات الالفاظ القرآن، بیروت، انتشارات ذوی القربی، 1423.
9. رسولی محلّاتی، سیّدهاشم، غررالحکم و دررالکلم آمدی، دورۀ 2 جلدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1386.
10. سلیمیفر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن، مشهد، انتشارات پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1370.
11. صدر حاج سیّدجوادی، احمد و همکاران، دایره المعارف تشیّع، دوره 10 جلدی، تهران، نشر شهید سعید محبّی، 1380.
12. علی دوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهلبیت علیهمالسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379.
13. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، دورۀ 2 جلدی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364.
14. قرشی، سیّد علیاکبر، قاموس قرآن، دورۀ 7 جلدی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1376.
15.قمی (شیخ الصدوق)، محمّد بن علی بن حسین بابویه، من لا یحضره الفقیه، دورۀ 6 جلدی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1390.
16. الکبیسی، محمّد عبید، احکام وقف در شریعت اسلام، مترجم احمد صادقی گلدر، مازندران، انتشارات اداره کل حجّ و اوقاف و امور خیریه استان مازندران، 1364.
17.محمّد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، دوره 15 جلدی، قم، نشر ادب حوزه، 1363.
18. مشغری (شیخ الحر العاملی)، محمّد بن حسن، وسائل الشیعه، دوره 10 جلدی، انتشارات دارالاحیاء، 1391.
19. مطهری، مرتضی، سیری در سیرۀ نبوی، تهران، انتشارات صدرا، 1388.
20. معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه، وقف و غدیر، قم، انتشارات اسوه، 1385.
21. المعزّی الملایری، اسماعیل، جامع الاحادیث الشیعه، قم، انتشارات چاپ علمی، 1397.
22. معین، محمّد، فرهنگ فارسی معین، دوره 6 جلدی، تهران، انتشارات ثامن، 1386.
23. المنذری، زکی الدین عبدالعظیم بن عبدالقوی، الترغیب و الترهیب، بیروت، انتشارات دارالاحیاء، 1388.
24. النوری الطبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، دورۀ 3 جلدی، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، 1383.
*صاحب اثر: مریم محمد رضا زاده منیری
قسمتی دوم این مقاله در نشریه حدیث زندگی توسط حمزه کریم خانی توشته شده است.
1. تاریخچه ی وقف در اسلام، علی اکبر شهابی، تهران: دانشگاه تهران، 1343.
2. تاریخچه ی اوقاف، عبدالحسین سپنتا، اداره ی کل اوقاف اصفهان، 1346.
3. مجله ی «وقف، میراث جاویدان»، شماره های 2و27.
4. فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1369.
5. وقف در فقه شیعه، ابوسلمان، تهران: سازمان حج و اوقاف و امور خیریه (اسوه)، 1362.
* این مقاله در تاریخ 1402/5/8 بروز رسانی شده است
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}